دانلود رمان چمدان آخرین مسافر از آرزو طهماسبی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۴۳۲
خلاصه رمان:
داستان در مورد یک دختریست کاملا سنتی که با پسر خان روستاشون ازدواج میکنه اما به دلایلی که مشخص میشه جدا میشن؛ حالا بعد مدت ها دختره برگشته به روستاشون جایی که پسرخان هم اونجاست و باز این دو هم رو میبین آیا این بار می‌تونن عاشقانه به هم برسند؟!
قسمتی از رمان چمدان آخرین مسافر :
دقیقا شب رفتن اردوان به سفر کاریش بود که در عمارت سر و صدای بلندی ایجاد شد.
به ایوان رفتم اما کسی در حیاط نبود. سریع برگشتم و از اتاق خارج شدم.
چند نفر سمت پله ها می دویدند. من هم پشت سرشان رفتم. همه در تکاپو بودند.
نگاهم به در اتاق خان افتاد که باز بود. هر دو همسرش بالای سرش بودند.
مادر اردوان دست خان را گرفته بود و همسر جوان ترش پاشویه اش می کرد.
چند مستخدم هم مدام این طرف و آن طرف می دویدند.
جلوتر رفته بودم و تقی به در زدم. با بالا آمدن نگاه هایشان به خودم جرعت دادم و داخل رفتم.
زیر نگاه ملک بانو همسر اول خان و گل بشری همسر دومش کمی معذب بودم.
چون کس دیگری هم خانه نبود و این تنهای بیشتر عذابم می داد. نگاه کوتاهی به چشم های بسته خان و صورت رنگ پریده اش انداختم.
-حالشون خوب نیست؟
قبل از گل بشری خود ملک بانو با لحن تندی جوابم را داد.
_برو بیرون کاری داشتیم صدات می کنیم.
آن قدر هول شدم که از پشت محکم به در خوردم. نگاه گل بشری گرفته شد انگار دلش برام سوخته بود. بیرون رفتم.
هنوز مات بودم از رفتارش و یک مجهول بسیار بزرگ وسط مغزم شکل گرفته بود.
این که ملک بانو با آن همه ابهت و تندی اش …
