تیدا یه دختر بچه روستاییه که تو سن ۱۵سالگی با خان روستا ازدواج میکنه. در این بین بهروز برادر شوهر تیدا برای عروسی اونها میاد و وقتی تیدا رو میبینه عاشقش میشه و از اون به بعد سعی میکنه خودشو به تیدا نزدیک کنه و باید دید تیدا کدومو انتخاب میکنه...
ترانه، کسی که تنها بودن را بجای با خانواده بودن ترجیح داد، کسی که تنهایی را با شلوغی طاق زد، سکوت او تنهایی را به آغوش کشید! اما تنها ماندن همیشه انتخابش به دست خودمان نیست، این جریان زندگی ست که در پلکی بر هم زدند مانند دژاوی به یکباره فقط خودت نجات دهنده خودت میشوی، ترانه تنها در حال زندگی روزمره و انرمال خودش را طی میکرد ....
پونه جم در کل دوران زندگی مشترکش با همسرش نامی، شیفتگی و فریادهای زیادش برای خواسته شدن و حفظ رابطه اش نافرجام می ماند و تصمیم به طلاق می گیرد، برگشت غیرمنتظره خانواده همسرش به همراه مرد جدیدی به نام یغما منجر به اتفاق های پیش بینی نشده ای می شود که در تصمیم ادامه زندگی مشترکش با نامی اثر می گذارد و ...
می اندیشم به نبودت به شکستنم در زیر پای غرورت لحظه هارا میگذرانم بی تو اما نفسم میگیرد پا پیش میکشی و بعد جوری پسم میزنی که قلبم طاقت نیاورد و دود همدم لحظاتم شود چگونه ببخشمت چگونه.