دانلود رمان نفسم میبره از نویسنده ناشناس کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: 1086
خلاصه رمان: فرزاد، مردی تند مزاج با حسادتهای بیمارگونه، سالهاست درگیر ناتوانی است. این مشکل روابطش را ویران کرده تا اینکه چشمش به نیکا، دختر هفده سالهای میافتد. وسواس فرزاد به حدی میرسد که با تهدید و اجبار او را به عقد خود درمیآورد. حالا حضور این دختر جوان با اندام ظریفش، فرزاد را در گرداب درماندگی فرو برده است …
قسمتی از رمان نفسم میبره
آه دلخراشی برای این همه بیدفاع و مظلوم بودنم کشیدم. قطره اشک سمجی که از گوشه چشمم پایین افتاد با انگشت شستم پاک کردم. وارد آشپز خونه شدم و در یخچال باز کردم، چشمم به خرمالویی که از بچگی عاشقش بودم افتاد بیصبرانه دستمو دراز کردم تا… ولی به فیلم دردناک جلو چشمم رژه رفت و باعث شد بغض بزرگی به گلوم چنگ بندازه… “چند ماه قبل” مرد ظالم زندگیم سر میز شام نشست. مشغول خوردن شد نمیتونستم چشمامو لازانیا خوشمزه که با اشتها میخورد بگیرم. وقتی چشماش زوم چشمام شد و رد نگاهمو دنبال کرد و به لازانیا توی بشقابش رسید با مرموزی چند ثانیه نگاهم کرد. بعد از جاش
بلند شد و سمت منی که جلوی در آشپز خونه ایستاده بودم اومد. با لبخند گفت: -چیه آوار کوچولو دلش غذا میخواد؟ از خجالت گونههام سرخ شد و سرمو پایین انداختم. دستش زیر چونم نشست و با مهربانی لب زد: خب چرا داری سرخ و سفید میشی؟ مگه چیکار کردی دلت غذایی که خود پختیو میخواد. سری تکون داد و با مهربونی از دستم گرفت و روی صندلی میز غذاخوری نشوند، خم شد روی میز و یکی از بشقابها رو پر لازانیا کرد و مقابلم گذاشت. با کنجکاوی تماشاگر مهربونی فرزاد بودم، رو بهم لب زد: بهم بگو دلت چی میخواد. با خجالت نگاهمو ازش گرفتم، دوباره جملشو با تن صدای مهربونی تکرار کرد و دل ساده من هم
باور کرد فرزاد میخواد خوبی کنه. آروم گفتم: دلم لازانیا میخواد. با اشاره دستش بهم فهموند که شروع به خوردن کنم وقتی دستمو دراز کردم و خواستم قاشق پر به دهنم بزارم. يهو… تو یه لحظه، داد وحشتناکی زد قلبم به لرزه افتاد. چند مین هم نشد اون دستای قدرتمندش روی رومیزی نشست و به سمت پایین کشید. صدای شکستن تک تک بشقابها گوشمو نوازش کرد. -دختره احمق تو فکر کردی با اون نگاه میتونی فرزادو خر کنی؟ بیشرف مگه تو کی هستی مگه لیاقتت چقدره که خودتو شایسته خوردن غذای خونه من دیدی؟! ببین آوار من تو این خونه غذای مفتی ندارم به یکی مثل تو بدم تا شکمشو پر کنه اینجا فقط میتونی …