دانلود رمان رقص های بی ناز از مهین امراللهی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، درام
تعداد صفحات: ۱۰۷۹
خلاصه رمان:
سدنا بخاطر مشکلات مالی خانواده و محدودیت ها عاشق پسری خوش‌گذرون میشه و اون پسر رو بت خود می‌‌دونه ولی با رها کردن اون پسر، سدنا برای ترس از حرف های بقیه کاری می‌کنه که شاید بخشودنی نباشه…
قسمتی از رمان رقص های بی ناز :
جلوی آینه خودم رو برانداز کردم و برخلاف ظاهر و آراسته ام، توی دلم آشفته بازی برای خودش راه انداخته بود لب های لرزونم رو تو دهن هل دادم.
من می‌تونم قوی باشم همینجور که برای موندش التماس نکردم می‌تونم برای دیدنش دلم نلرزه.
چشم های شیشه ای غبار گرفته از مقابل آینه گرفتم و از خونه بیرون زدم و آژانس رو برابر خونه دیدم.
یکم ولخرجی بد نبود. ته مانده حسابم باید یجوری حروم بشه.
سوار ماشین شدم و با لحن آرومی آدرس مقصد جهنم رو به راننده دادم.
دست تو کیف کردم و یه دونه آدامس موزی بیرون کشیدم و تو دهن انداختم؛ شاید اینجوری حواسم معکوس جوییدن یه چیز بی مزه شد.
برخلاف هر دفعه که می‌خواستم پا به شرکت بذارم آرزو می‌کردم زودتر برسم و زمان برام کند حرکت می‌کرد.
اما اینبار دلم اصرار می‌کرد دیر به مکان نحس برسه ولی کی به حرف دلم گوش میده؟
کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم.
با چسبیدن باد سوزناک به صورتم در دل اعتراف کردم اتاق پراید درب و داغون گرم بود.
کیفم رو محکم تر گرفتم و با “بسم الله زیرلبی وارد شرکت شدم و نگهبان با دیدنم سریع برخاست.
– سلام خانم بیات، این مدت کجا بودید؟ جای خالی شما عجیب حس میشد.
لحن مهربون پیرمرد کمی از استرسم رو کاهش داد و با لبخند گفتم: شما لطف دارید آقای ایمانی اومدم تصویه کنم و برم.
در اتاقکش رو بست و کلاهش رو از روی سرش برداشت و موهای کم پشت سیخش خنده ام رو پر رنگ کرد.
– ای بابا چرا اخه؟ کسی اذیتت کرده؟
-آره صاحبکارت، اذیتم نکرده فقط قلبم رو بازی داد …
