دانلود رمان آوازهای بیقرار از مهین عبدی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۰۲۶
خلاصه رمان:
چیزی نمانده.. به آوازهای بیقرارِ باد و رقصِ دلبرانه برگهای این باغ… به دل کندن چنارها… به هزار رنگ شدن روزگار و تجلی دوباره بهار. به عطر و بوی بِههای لب طاقچه و دانههای قرمز انار.. به قدم زدنهای عاشقانهمان و خشخش برگها.. به خلق شاعرانههای قشنگ.. چیزی نمانده تا ظهور عشق.. همان عشقی که من را بیقرارِ روزهای با تو بودن کرد.. همانها که با لبخند جذاب مردانهات، با دو انگشت شست و اشارهات بینیام را میفشردی و زیر لب برایم نجوا میکردی: تو خودِ آوازِ بیقرارِ منی!
قسمتی از رمان آوازهای بیقرار :
خدا می دانست برای این که خودم را مانند همان ترلان سابق نشان دهم چه بازیگر خوبی شده بودم،
در حالی که ترلان سابق نبودم و تمام وجودم بر هم ریخته و پر از آشوب شده بود!
به خانه عمه سوری آمده بودم تا بدانم مزه دهان پروانه چه خواهد بود؟
هر چند فهمیدنش کار سختی نبود و می دانستم که پروانه با تمام وجودش امیرخسرو را می خواهد…
امیر خسرویی که کم مردی برای خودش نبود…
اما حال وقتی از دل نگرانی اش برای من حرف زده بود می خواستم تمام امور مربوط به خودش را فقط من بدانم،
تمام این مرد برای من باشد و من رازدارش باشم اما برای چه این گونه شده بودم همانی بود که میخواستم از آن سر در بیاورم.
کاش می توانستم باز هم با امیرخسرو حرفی زده و بفهمم، آیا دلم وجودم بودنش را تمنا می کند یا صرفا فقط از روی دلسوزی و احساسی زودگذر است که می خواهمش؟
_بيا تو.
با حرف پروانه دستگیره در را پایین کشیده و در را باز می کنم.
پروانه را نشسته روی تختش میبینم …