خلاصه کتاب
بهراد پسر استاد همایون صدرنائینی برای برآورده کردن آخرین خواسته پدرش که بافتن فرش ابریشم ازطرحیه که پیش از مرگش کشیده مجبور میشه به کاشان بره تا با بافنده ای که مورد نظر پدرشه قرار داد ببنده. استاد رحیمی یکی از بافندگان مشهور فرش در کاشان بوده که به علت بیماریه آرتروز دو سالی میشه دست از کار کردن کشیده و با خانواده ش زندگیه سختی رو میگذرونه. بهراد اونو پیدا کرده و با دادن پیشنهاد دستمزد بالا سعی میکنه استاد رحیمی رو راضی کنه...