دانلود رمان نازکترین حریر نوازش از ر.اکبری کاملا رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، همخونه ای
تعداد صفحات : ۲۵۰
خلاصه رمان :
داستان دختری به نام سالومه که بعد از فوت پدر و مادرش به خواست پدرش پیش خانواده پدری بر می گرده اما رفتار عمه ها و دختر عمه و پسر عمه هاش با اون خیلی بده چون اون و مادرش رو مقصر از دست دادن برادرشون میدونن. سالومه تو این خانواده که هیچ علاقه ای به اون ندارن زندگی میکنه و عاشق پسر عمه اش سالار میشه پسری که هیچ کس حق نداره رو حرفش حرف بزنه و ماجرای اصلی از اینجا آغاز میشه.
قسمتی از رمان نازکترین حریر نوازش :
جمعه بود و من تنها داخل حیاط؛ روی نیمکت سنگی نشسته بودم.
جمعه ها سالار از خانه خارج نمی شد و تمام وقت در خانه بود.
هوا کمی خنک تر از همیشه به نظر می رسید، گوهر خانم و میلاد برای دیدن کسی رفته بودند و من بیشتر احساس تنهایی می کردم.
مدتی بعد در خانه باز شد و سمیه با دو دخترش وارد حیاط شدند.
با دیدن آن ها دلم یجوری شد و قبل از اینکه فرار کنم و داخل روم مرا دیدند.
سمیه وقتی مقابلم رسید با بد خواهی نگاهم کرد.
سلام کردم اما پاسخی نداد، سرش را تکان داد و از کنارم گذشت.
پشت سرش هنگامه و هدیه از مقابلم گذشتند با یک لبخند کج که مرا به مسخره گرفته بودند.
وقتی وارد ساختمان شدند ترجیح دادم همان جا بنشینم و داخل نروم، مدتی بعد سارا و پسرش آمدند و خانواده عمه دور هم جمع شدند…
من یک بیگانه بودم در بین آن جمع و آنها مرا نمی خواستند، دلم می خواست از سالار بپرسم چرا مرا به اینجا آورد.
تکه چوبی در دستم گرفتم و ساختمان را دور زدم، حیاط سرسبز و با طراوت، مثل همیشه بود.