خلاصه کتاب
دوستم به من خیانت کرد ، اونم نه فقط با یک دختر، با ده ها دختر، اون هم تو خونه من... من با گرفتن پول هاش ازش انتقام گرفتم و فرار کردم، ولی نمیدونستم که اون و پدرش بزرگ ترین خلافکارهای انگلیس هستن. اون منو پیدا کرد ولی منو نکشت، بلکه بهم دست درازی کرد،نه فقط اون،بلکه پدرش هرروز به سراغم میومد و از راه هایی بهم دست درازی میکرد که ....به عنوان مجازات کاری کردم پدرش به زندان بیفته، حالا اون اومده و تنها هدفش اینه که منو....