دانلود رمان فال نیک از بیتا فرخی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۲۳۳
خلاصه رمان:
همانطور که کوله سبک جینش را روی دوش جابهجا میکرد، با قدمهای بلند از ایستگاه مترو بیرون آمد و کنار خیابان این پا و آن پا شد. نگاه جستجوگرش به دنبال ماشین کرایهای خالی میچرخید و دلش از هیجانِ نزدیکی به مقصد در تلاطم بود از صبح انگار همه چیز داشت روی دور تند اتفاق میافتاد از همان وقت که زنگ خبر گوشیاش به صدا درآمده و جیران هم بعدش تماس گرفته بود و به عمد با آن لحن اغواگرش ماشین رختشویی فخری خانم را در دلش روشن کرده بود! یاد فخری خانم لبخندی کمرنگ بر لبش نشاند و با خودش فکر کرد اگر زن بیچاره بداند اسم ماشین لباسشوییاش را روی دلآشوبههایش گذاشته است کلی تعجب میکند!
قسمتی از رمان فال نیک :
قهوه ترک را غلیظ تر از حد معمول درست کرد و کنارش هم مسکنی گذاشت و به طبقهی بالا رفت.
آنقدر حواسش به نریختن قهوه در نعلبکی بود که وقتی پله های مدور را رد کرد سرش گیج میرفت.
پشت در نیمه باز سوئیت نفسی گرفت و لحظه ای پلک بست تا حالش جا بیاید؛ بعد چند ضربه به در زد و بدون دعوت وارد شد.
تنها روشنایی اتاق آباژوری آنتیک بود که فضا را به شدت دلچسب و رمانتیک میکرد.
هانا دنبال مهراد چشم چرخاند و بالاخره او را در تراس، روی تاب دید.
در کشویی را باز کرد و آهسته قدم به تراس گذاشت چراغ های تراس تماماً خاموش بودند و فقط کمی نور از محوطه ی پایین فضا را از تاریکی در میآورد.
هانا جلو رفت و به چهرهی درهم مهراد خیره شد.
در عمرش آدمی به این سخت کوشی ندیده بود!
کسی که کارش را به شدت جدی میگرفت و دیگران را هم وادار میکرد همان قدر جدی باشند …