دانلود رمان غیر ممکن از غزاله ماه کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات: ۴۰۷
خلاصه رمان:
راجب یه دختر با دوست جون جونیش… دوست که نه… خواهر! خواهری ک تو تک تک لحظه های زندگیش کمکش کرده… پشتش بوده… حالا اگه این بین دست روزگار این دوتارو از هم جدا کنه چه بلایی سر دختر داستانمون میاد؟ تبدیل میشه به یه دختر و اروم و گوشه گیر…ولی قرار نیس داستان همینجوری بمونه…!یه پسر که شیطون وخوشتیپه… یکی که از بیرون عین پسر بچه های تخسه ولی مرد تر از خیلی های دیگس… پسری که خودش یه دنیا درده…
قسمتی از رمان غیر ممکن :
سرم قد کوه سنگین بود. چقد درد می کرد. نمیتونستم از تخت پاشم.
حتی نمی دونستم ساعت چنده… احساس می کردم تنم داره تو اتیش میسوزه…
قطره های عرق از رو پیشونیم سمت گردنم سر می خورد…
خیلی گرمم بود… خیلی… یهو خنک شدم پارچه ی نم داریو رو پیشونیم حس کردم…
پاهام خنک شد… چند لحظه حالم خوب بود اما بعد یخ زدم… دندونام از سرما میخوردن بهم…
نمیدونم چم شده بود. فقط صدای مامان و می شنیدم با بابا…
_تبش خیلی بالاست محسن میترسم بچم چیزیش بشه.
_نگران نباش.. الان پاشویش کن منم برم براش قرص بیارم بخوره… اگه بهتر نشد میبریمش بیمارستان.
دیگه بعدش نفهمیدم چی گفتن از حال رفتم..
نمیدونم ساعت چنده ولی دوباره حس کردم یکی بالای سرمه… چقد بوی تنش اشنا بود…
اما حتی قدرت نداشتم چشامو بازکنم. نمیدونم کی بود ولی حضورش بهم ارامش می داد.. سنگین بودم..
و درد داشتم صدای آخم بلند شد بهم نزدیک شد و بعد حرکت دستشو رو سرم حس کردم.
اروم پنجه هاش تو موهام چرخ میخورد.. چقد اشناس..
سایش روم افتاده بود… نزدیک و نزدیک تر شد.
جوری که نفس هاشو حس می کردم و بعد پیشونیم داغ شد پیشونیمو بوسید… طولانی…
انگار داره تموم حسشو تو این بوسه منتقل میکنه… عطر اشنا… حس آشنا…
زیر لب گفتم: _باران… و دوباره از حال رفتم.