دانلود رمان بوی جنگل های افرا از زیبا سلیمانی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، معمایی، خونبسی
تعداد صفحات: ۱۶۰۳
خلاصه رمان:
قصه سه دوست و سه خانواده است که گذشته مشترکی با هم دارن و فرزندانشون دوستی عمیقی با همدارن که در خِلال این دوستی، سیاوش و ارسلان از افرا خواستگاری میکنن.. سیاوش و افرا عاشق و معشوقن و ارسلان حاضر به درک این مسئله نیست چون خودش هم عاشق افرا شده.. جواب افرا شیرازه زندگی هر سه خانواده رو از هم میپاشه و حوادثی رخ میده که رازهای گذشته رو میشه و ……
قسمتی از رمان بوی جنگل های افرا :
شب که شد خورشید که رفت، ستاره ها که نمایان شدند، بلند شد و زیر پای مامان شکوفه نشست.
تن عریان ستاره ها به او چشمک میزدند او بیش از هر زمانی دل آشوب تر میشد.
همانطور که به دورترین ستاره نگاه می کرد از دلش گذشت کاش مادرش تنها میتوانست موهایش را نوازش کند.
دم پر حسرتی از هوای اطراف گرفت و سرش را روی زانوان مادرش گذاشت و گفت: عطر بهشت میدی شکوفه خانم…
صورتش را روی زانوی مادرش تکیه داد و باز لب زد:
دلم آشوب شده هم از ماجرای من و افرا هم از گره ی که توی کارخونه افتاده..
او آرام حرف میزد اما نفس های مادرش تند میشد:
-تو آلوار دارن یه کارایی میکنن. امروز فهمیدم نقص دوربین ها هم میتونه دستکاری باشه که هر چی پیش رو میگیریم به در بسته می خوریم.
تن شکوفه به لرزه افتاده بود.
یک روزی هم محمد سرش را روی زانوان او گذاشته درد و دل کرده بود.
از آن روز به بعد او نشسته بود روی ویلچر و ورق خوردن تقدیر را بیصدا تماشا می کرد.
برگه ای برای باخت نداشت آخرین برگش سیاوش بود و …