ناول تایم
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.

متن کامل رمان حجله‌ای در شهر ممنوع اثر پرویز قاضی سعید دانلود فایل PDF (با لینک مستقیم) – ویرایش جدید و بهبود یافته + مخصوص موبایل)

شهر ممنوع، شهر لذت‌های کاذب، شهر عشق‌های دروغین لحظه‌ای، شهر ننگ و شهر نفرت بود، نفرتی به سیاهی شب‌های بی‌ستاره و آن‌ها در چنین شهری می‌خواستند حجله‌ای از محبت بیارایند …

پرده ای از رمان حجله‌ای در شهر ممنوع

مهین در را باز کرد و از قهوه خانه بیرون آمد و اسد الله تیشه‌ای را که با آن قند می‌شکست برداشت و درون طاقی پر از ذغال فرو رفت و مشغول خراب کردن انتهای طاقی شد. این سوراخی، این طاقی، به کوچه بیرون قلعه راه داشت. بعضی از سردسته‌ها و مامان و خانم رئیس‌ها این راه را می‌دانستند. آن‌ها هر وقت می‌خواستند، دختر فریب خورده‌ای را دور از چشم مامورین، به قلعه بیاورند و یا وقتی در قلعه حادثه‌ای اتفاق می‌افتاد و می‌خواستند کسی را فراری دهند، از این راه استفاد می‌کردند. اما حالا مدتی بود که دیگر کسی از این راه استفاده نکرده و آنجا تقريباً متروك مانده و اسدالله قهوه چی نیز از يك منبع در آمد محروم مانده بود. مهین که

می‌دانست صبح روز بعد، با پیدا شدن جسد رحیم، مامورین به خانه‌ها خواهند ریخت و تحقیقات آغاز خواهد شد، می‌خواست شبانه طاهره را از آن راه بیرون ببرد و در خانه دیگر خود واقع در خیابان جمشید که به نجیب خانه معروف بود نگهداری کند. هر کدام از سر دسته‌ها و خانم رئیس‌ها و بعضی از زنان، در خیابان جمشید خانه‌ای داشتند که در حقیقت محل استراحت آن‌ها بود و به و نجیب خانه شهرت داشت. زنان، آن‌هایی که هنوز در اعماق قلبشان ذهنشاینم، روحشان ته مانده‌ای از مذهب و دین از تعصب و اعتقاد باقی بود، ماه‌هایی مثل ماه رمضان یا ماه محرم یا روزهای دیگر که از نظر دینی مهم محسوب می‌شد، از قلعه

خارج می‌شدند و به نجیب خانه خود می‌رفتند و دست از کار می‌کشیدند. این نجیب خانه‌ها در باقی ایام سال محل امنی برای دور زیستن از جنجال‌ها بود، زیرا در حمایت قانون قرار داشت، و جز بحكم داستان، امکان و رود به آن‌ها نبود. مهین با قدم‌های تند و سریع عازم خانه شد تا طاهره را به قهوه خانه و از آنجا به نجیب خانه‌اش منتقل کند. وقتی پیر زن بخانه باز گشت، طاهره هنوز پشت شیشه قرار داشت و به شدت اشک می‌ریخت و زاری می‌کرد. پیر زن، بی‌اعتنا بود، در خانه را بست و همان کجا داخل حیاط روی تخت نشست. از گوشه چارقدش کمی ترياك بیرون آورد و به دهان انداخت و از باز مانده نوشیدنی‌های ‌ولو شده در روی زمین، نیز …

رمان بوک، مرجع دانلود و مطالعه این اثر: رمان حجله‌ای در شهر ممنوع

  • اشتراک گذاری
  • برچسب ها:
  • admin
  • 124 بازدید
  • دیدگاه‌ها برای رمان حجله‌ای در شهر ممنوع بسته هستند
لینک کوتاه مطلب:
نظرات
ارسال نظرات برای این مطلب بسته شده است !
ورود کاربران

درباره سایت
ناول تایم، دانلود رمان های پرطرفدار عاشقانه و جذاب بصورت رایگان ایرانی و خارجی جدید همراه با دانلود رایگان PDF بهترین رمان های آنلاین بدون سانسور در سایت ناول تایم.
آخرین نظرات
ابر برچسب ها
شبکه های اجتماعی
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " ناول تایم " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.