خلاصه کتاب
گاهی یک نام، یک تصویر، یک ملودی… میتواند تو را به دور دست ترین زوایای ذهنت ببرد. جایی که اکنون آرامگاه هزاران «یادِ فراموششده» است. خاطراتی که بیصدا، روزهای منحصر به فرد زندگی را زمزمه میکنند و برای بیدار شدن، تنها نیاز به اشارهای کوچک دارند. اشارهای که شاید جرقهای از اشک در چشمانت بیاندازد یا لبخندی ناخودآگاه بر لبانت بنشاند. و گاهی… وقتی ناگهان این یادها زنده میشوند …