خلاصه کتاب
طرفِ ما شب نیست، صدا با سکوت آشتی نمیکند، کلمات انتظار میکشند، من با تو تنها نیستم، هیچکس با هیچکس تنها نیست، شب از ستارهها تنهاتر است... طرفِ ما شب نیست، چخماقها کنارِ فتیله بیطاقتند، خشمِ کوچه در مُشتِ توست، در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل میخورد، من تو را دوست میدارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت میکند ... (احمد شاملو)