خلاصه کتاب
رادمان، در روز اعدام قاتل برادر دوقلویش، به جای آرامش، طعم تلخ اشتباهی بزرگ را میچشد. او تک دختر حاج علی، مرد قدرتمند شهر را به عنوان گروگان میگیرد، غافل از اینکه انتقامش از فردی اشتباه است. اما وقتی حقیقت آشکار میشود، دیگر دیر شده... دختر رنج دیده، با دردهایی عمیقتر از آنچه تصور میشد، تنها نور امیدش عشقی ناخواسته است که شاید زخمهایش را التیام بخشد ...