دانلود رمان اندو (جلد دوم از مجموعه کلوب موتورسواری دود سیاه بدون سانسور) از نویسنده Meg Jackson کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، خارجی
تعداد صفحات: 305
خلاصه رمان: اِندو، مردی خوشسیما، جذاب و مرموز است که او را به عنوان گزینهای ایدهآل برای شغل جدید کلوپ موتور سواری «دود سیاه» معرفی میکند: اسکورت کردن زنی زیبا در شرایطی خطرناک. اما او نمیداند که این زن، همان کسی است که سالها پیش قلبش را شکست …
قسمتی از رمان اندو
“پس امیدوارم تو بفهمی چرا ما دعوتمون برای نظارت بر پروژهی گواتیمالا رو لغو کردیم: ما فکر میکنیم که بهتره…” “نه، نمیفهمم” وسط حرفش پریدم. فشار اشکها رو پشت پلکهام حس میکردم. اشکهایی از جنس عصبانیت با کمی ناراحتی و پیشمانی اشنا و قدیمی. “یک، نمیدونم چطور از وجود اون خبر دار شدین، و همچنین نمیفهمم چرا باید روی اعتمادتون به تواناییهام در اجرا کردن تمام کارهای مربوط به ناظر بودن تاثیر بگذاره. و راستش رو بگم، اون فیلم هرگز قرار نبود پخش بشه. اون قرار بود کاملا خصوصی باشه…” مرد مقابلم، که اخیراً علاقهی وافری به ملاقات با من پیدا کرده، کسی که چند روز پیش دستم رو محکم فشرده
و گفته از رزومهی کاریم خوشحاله، حالت چهرهاش جوری شده که انگار او هم قراره به گریه بیفته. مطمئنم براش سخت بوده، اینکه بگه من دیگه کاندیدی برای جایگاه سرپرست بودن نیستم، اما خیلی هم نمیتونستم باهاش احساس همدردی کنم. “ما فقط فکر میکنیم بهتره هویتمون را دور نگه داریم از اَه… از هر چیزه غیر اخلاقی. ما بالاخره دنباله روی عقیدهی مسیحی هستیم و خیلی از حامیهای بزرگمون ترجیح میدن روی عقاید مذهبیشون ثابت قدم باشن. ممکنه بشکل خیلی بدی روی شرکت تاثیر بگذاره، میدونی. هیچ ربطی به نظر من یا تو در مورد تو نداره، که غیر قابل تغییر هستش. “طرز فکر شما در مورد من خیلی هم
مهم نیست، قربان قصد توهین ندارم” گفتم، همان لحظه از گفتنش پشیمون شدم. بیا، فکر نکرده دهن باز کردم و حرف زدم گذاشتم. “من فقط میخوام برم اونجا و به مردم کمک کنم. البته، میتونی این رو از رزومه کاریم ببینی، در چهار سال اخیر پیشرفت زیادی داشتم. خیلی هم تغییر کردم… بعدش مگه این در کتاب مقدس قید نشده؟ میدونی، بگذار کسی که بدون گناه است اولین سنگ رو طرح بزند؟ با دیگران جوری رفتار کن که دوست داری باهات رفتار بشه؟ به شما فرصتِ دوبارهای میدم، آقای دیمیری.” اشکهایی که تهدید میکردن ارامشم رو بهم بزنند انگار درست پشت پلکهام جا موندن، و من تنها میتونستم ممنون باشم …