دانلود رمان رابطه پنهان از ا_اصغر زاده کاملا رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : ۷۱۲
خلاصه رمان :
دختری که بخاطِر نداشتنِ پول عمل قلب مادرش مجبور میشه صیغه دکتری بشه که قبلا ازدواج کرده و بچه دار نشده؛ حالا از چکاوک بچه می خواد که باید بعد از دنیا آوردن بچه بره ! چی میشه عاقبت دختِر ساده ما؟ سرنوشت براش چه خوابی دیده؟
قسمتی از رمان رابطه پنهان :
وارد خانه که شدند چکاوک خریدهایی را که هنوز کنار در بودند را همراه خودش بالا برد و جلوی کمد گذاشت،
مانتو و شالش رو در آورد و شلوارش را با شلوار راحتی عوض کرد و به سمت سرویس رفت.
دست و صورتش را شست و دندان هایش را مسواک زد موهایش را از شر کش آزاد کرد و از سرویس خارج شد.
کامران رو دید که با بالا تنه ی برهنه روی تخت دراز کشیده بود!
با خودش فکر کرد الان کجا بخوابد؟ بلااتكليف بود.
می ترسید روی تخت بخوابد کامران ناراحت بشود. اما نه چرا ناراحت بشود، به هر حال محرم بودند.
چکاوک چشم هایش را بست و تو دلش به خودش توپید: بمیری با این فکرات گمشو برو اتاق بغلی یا برو پایین.
دستی روی صورتش کشید و از روی میز توالت نرم کننده برداشت و بعد از اینکه دست و صورتش را نرم کننده زد،
خواست با قدم هایی آرام از اتاق خارج بشود که صدای کامران بلند شد: _كجا؟!
برگشت سمت کامران که چشم هایش باز بود و نگاهش می کرد.
حرفی برای گفتن پیدا نکرد، لبش را توی دهانش کشید و مکثش خیلی طولانی شد که کامران دوباره پرسید: کجا میرفتی؟
چکاوک من من کرد: آ، خب میخواستم برم بخوابم!
کامران جفت ابرو هایش را بالا برد و بعد از کمی مکث با چشم به تخت اشاره کرد!
