دانلود رمان ویکار از شادی موسوی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی
تعداد صفحات: ۲۳۴۷
خلاصه رمان:
دختری به نام جلوه که تک نوه خاندان سرشناسی است، بوسیله قاچاقچی ها ربوده میشود تا پدر بزرگش را وادار به همکاری کنند، جلوه توسط یک نجیب زاده، ملقب به (بیک) که کسی نام واقعی او را نمیداند نجات می یابد، جلو یک گردنبند گرانبها و میراثی دارد که بیک با دیدن آن …
قسمتی از رمان ویکار :
اتاقم اولین اتاق توی راهرو بود و هیچ پنجره ای نداشت.
انقدر دلگیر بود که داشت حالمو بهم میزد. کمی لای در رو باز میذارم تا بتونم تو این چهار دیواری نفس بکشم.
روی تخت میشینم و دوباره افکار دیوانه کننده ام بهم هجوم میارن.
کلافه از جام بلند میشم و یه طورایی از خودم فرار میکنم و به سمت حمام میرم.
یه چرخ می زنم متوجه حوله پک شده تو شلف سمت راست میشم و تصمیم می گیرم که یه دوش بگیرم تا هم وقت بگذره،
هم از این وضع اسفبار خلاص بشم. رسما پاهام تا مچ تو گل بود.
دوش می گیرم و حوله پیچ بیرون میام و فوری به در نگاه می کنم که هنوز همونطور لاش باز مونده احساس ناامنی میکنم و سریع پشت در میرم.
می ترسیدم در رو ببندم و قفل بشه روم. اونم توی اتاقی که هیچ پنجره ای نداشت!
صدای پاهایی رو میشنوم و قلبم تو دهنم می کوبه، جلوه ى احمق، چه وقت حموم رفتنت بود آخه !
یه تقه به در میخوره و من نیم متر تو جا می پرم و جیغ میزنم: نیایا! کیه؟
_منم جلوه… ببخشید… نمیام نترس!
صدای هانیه رو تشخیص میدم و با ضربه ای به پیشونیم خودمو لعنت می کنم.
فکر می کنه که با یه دیوونه طرفه!
سرم رو از لای در بیرون می برم و بهش میگم …