دانلود رمان غبار الماس از شادی موسوی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی
تعداد صفحات: 4705
خلاصه رمان:
من نوه ی جهانگیرخان فرهمند، رئیس کارخانه ی نساجی معروف را به دنیا آورده بودم. اما هیچکس اطلاعی نداشت!
تا اینکه دست سرنوشت پدر و دختر را مقابل هم قرار داد. او نباید می فهمید رزا دختر اوست، اما شباهت دخترم با او غیر قابل انکار است! دختر چهار ساله ام دل و دین پدرش را برد و قلبش را تسخیر کرد! محمد فرهمند! شاید دل دخترم را برده باشد اما من هرگز دیگر به او شانس دوباره ای نخواهم داد! این عشق را خودم با دست خودم به خاک سپردم.
قسمتی از رمان غبار الماس:
خب اینکه شام از جایگاه ریاست به شریکتون نگاه
کردین و متوجه شدین که فضای شرکت نیاز به تغییر و
تحولات جزئی داره، این یعنی کمبودایی رو حس
کردین اما من به عنوان متخصص اینجا هستم که با
چندتا اسلاید ساده بهتون نشون بدم که اوضاع
شرکتتون از چیزی که فکر می کنه خیلی خیلی
اسفبارتره!
لحظه ای مکث می کنم و ابروهای بالا رفته ی سامواتی
و اخم های در هم رفته ی جناب رئیس نشان می دهد
که قطعا انتظار این برخورد قاطع و تلخ را از من نداشته
اند.
خب من هم نیامده ام تا انتظارات آن ها را برآورده کنم. من آمده ام که خیلی خیلی بیش تر از سطح انتظاراتشان ظاهر شوم!
می دونم دوست ندارین که انقدر حارش درباره ی فضای کاریتون که یک سوم یا حتی بیشتر از ساعات روزمره تون رو دارین درش می گذرونین صحبت بشه،
اما ما اینجاییم که این شرایط رو براتون تغییر بدیم.