دانلود رمان طومار از زهرا ارجمندنیا کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات: ۲۴۶۳
خلاصه رمان:
دختر کتاب فروش و آقای کفاش… همسایه ی دیوار به دیوار هم میشن، دختر این قصه یه کتاب فروشه شیطون… فعال… ته تغاری و عزیزکرده یه خانواده ی بزرگ… از قضا کتاب فروشیش، میفته توی همسایگی آزادخانی که درسته خان به اسمش می بندن، ولی ۳۰ سال بیش تر نداره و با یه اخلاق غد، از هرچی دختر شیطونه بیزاره… آزاد خانی که توی کار کیف و کفش چرمه و این همسایه بودن…
قسمتی از رمان طومار :
از دانشگاه با نهایت سرعت خودم را به کتاب فروشی رسانده بودم.
وقتی از تاکسی پیاده شدم و نگاهم آن سمت خیابان به تابلوی اسم کتاب فروشی افتاد،
خیالم آرام گرفت و با عجله و بی حواس از عرض خیابان گذشتم.
در را که باز کردم صدای آویز ورودی بلند شد و سر نگار را هم بالا کشید: اومدی؟
قدم هایم را بلندتر برداشتم: آره، ببخشید دیر شد.
لبخندی زد و به صفحه ی کامپیوتر اشاره ای کرد. داشتم فیلم می دیدم خیلی سخت نگذشت. خسته نباشی.
تشکری کردم و با گذاشتن کوله پشتیام روی صندلی، به سراغ آب سردکن رفتم.
لیوان پلاستیکی را زیرش نگه داشتم و در حالی که خلوتی توی ذوقم زده بود، آهسته پرسیدم: چطور بود امروز؟
دو سه تا از این کتاب های انگیزشی فروختم. خیلی شلوغ نشد.
آب را یک نفس سر کشیدم و با انداختن لیوان در سطل زباله ی سفیدرنگی که کنارش قرار داشت، به سمت او قدم برداشتم.
فاکتورهای فروش را، روی میز چیده بود و من با خواندن عناوین شان، سری تکان دادم.
_دستت درد نکنه دیگه میخوای تو برو.
پرهام می آد دنبالم. راستی عمه، این شاگرد فروشگاه بغلی این پول رو آورد داد.
به مبلغی که روی میز رها کرده بود نگاهی انداختم …