خلاصه کتاب
نیلوفر دیگر طاقت کنایهها و تحقیرهای اطرافیانش را ندارد. با دلِ شکسته، اما امیدوار، شهرش را ترک میکند تا زندگی جدیدی را آغاز کند. اما خیلی زود متوجه میشود که ساختن آیندهای بهتر آنقدرها هم ساده نیست. با سادگی و معصومیتش قدم در دنیایی میگذارد که هر گوشهاش کمینگاه فریب و نیرنگ است ...