دانلود رمان معمر از ریحانه نصیری کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی، درام
تعداد صفحات: ۲۴۶
خلاصه رمان:
این رمان، داستان پیرمردی، در میان شوریدگی از جنس نفرت، قلب فرتوتش زیر آواری از خاطرات تلخ گذشته شکسته شده! با هجوم یک اتفاق ناگهانی به راحتی استشمام میکند بوی تعفن و رغبت انگیز عشقی کهنه را؛ اما دروازهی قلبش قفلی دارد از تبار کهنگی که هیچکس توان عبور از آن را ندارد. بلکه شاید باشد چشمان شهلایش کلید همان دروازهی خاک خورده…
قسمتی از رمان معمر:
آهسته آهسته با ذهنی متشنج، راهی به سمت اتاقش که چند قدم فاصله داشت با او؛
اما برایش مانند جاده ای طولانی به درازا میکشید، کج کرد.
وقتی در چهار چوب در قرار گرفت کمد دیواری کوچکی که عرضش نه چندان زیاد بود و محتوایی جز دو دست کت و شلوار درش نبود، قرار میگرفت.
قدم هایش را سست و نامرتب به سمت کمد دیواری برمیداشت انگار کسی جانش را داشت در دم میگرفت؛
اما ناخودآگاه به سمت آن کمد میرفت.
دستش را به سختی روی دستگیره قرار داد و در را باز کرد.
در نظر اول تنها همان کت و شلوار مشکی اش به چشم آمد؛
اما وقتی عسلی هایش را به کف کمد سوق و چشمش به آن جعبهی چوبی قدمی افتاد،
شاید برای لحظه ای قلبش تیری کشید که در عمر ندیده بود.
گلوی پیر و مردانه اش بغضی داشت که برای سنش، به ظنش کمی خجالت آور بود.
دستش را به در کمد گرفت مانند بیچارگان روی زانوهایش نشست.
چرا دستانش بیش از هر موقع برای برداشتن این جعبهی خاطرات در لرزش بود؟
چرا از دیدن محتوای داخل این جعبهی چوبی مستطیلی که حتی نقش و نگار رویش برایش مانند عذاب بود میترسید؟
تردید داشت که بعد از ده یا شاید هم بیست سال در این جعبه ی نه خیلی بزرگ؛ اما با محتوای خشک را باز کند.
شاید از عصر بس بود هر چه خاطره که به یادش آمده بود؛
اما باز هم مانند چندی پیش قلبش بر مغزش چیره شد.
پیش از آن که در جعبه را کند، دستان پیر و چروکیده اش را بر روی جعبه گذاشت …