دانلود رمان قلمرو رز از حدیث افشارمهر کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، مافیایی
تعداد صفحات: ۱۴۰۹
خلاصه رمان:
قلمرو رز، قلمرو تاریکی، قلمرویی که من درون اون گیر کردم. مرد بی احساس و بی رحمی که توی دنیای تاریک خودش غرقه. و من، لیلی رز! دختر یتیمی که به اشتباه سوار پرواز ویآیپی شدم که اون مافیا رزرو کرده بود. و چی میشه اگه شاهد قتلی باشم، که نباید باشم؟ حالا من اسیر و گریبان یه مافیایی شدم که کل کشور از اون میترسن و میخوان ترورش کنن …
قسمتی از رمان قلمرو رز :
صدای موسیقی بی کلام پر از احساس در فضای خانه ساکت میپیچید.
در باز شد و شمیم همان طور که دست آرکا را به داخل میکشید با خنده گفت: خیلی خوش گذشت.
سرش چرخید و با دیدن دیزاین رمانتیک سالن دهانش باز ماند.
دستش را جلوی دهانش گرفت و با چشمانی متحیر گفت: اوه مای گاد.
آرکا آرام در را بست و متحیر تر از شمیم به اطراف نگاه کرد.
شمیم سریع موبایل آخرین مدل و گران قیمت را در آورد و مشغول فیلم برداری شد.
دسته گل های بزرگ رز قرمز که اندازهی قد یک آدم بلند و پر بودند گل برگ های قرمز که روی زمین و بین شمع ها پخش بودند.
بادکنک های قلب شکل بزرگ که در سقف شناور و فضای قشنگی را ایجاد کرده بودند.
کنار نرده ها مثل یک گربه چنباته زده بودم و به آن دو نفر نگاه میکردم.
باید واقعا با چشمان خودم میدیدم که عشق و احساسی در قلب ارکان نیست.
امشب زیادی سخت گذشت ملیحه خانم مجبورم کرد کمکش کنم تا این فضای عاشقانه را ترتیب دهد.
هر بار که مشت مشت گلبرگ پخش میکردم بغض گلویم را قورت میدادم.
شمیم دست آرکان را گرفت و با شوق گفت: عشقم باورم نمیشه این ها همه کار تو بود؟
بازوی آرکان را فشرد و گفت: خیلی خوب سرم رو گرم کردی و از این طرف سوپرایز رو حاضر کردی، بهت افتخار میکنم!
آب دهانم را قورت دادم و زیر لب گفتم: اون بازوی لعنتی رو ول کن …