دانلود رمان هوادار حوا از فاطمه زارعی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۸۹۲
خلاصه رمان:
درباره دختری نازپروده است که نقاش ماهری هم هست و کارگاه خودش رو داره و بعد مدتی تصمیم گرفته واسه اولین بار نمایشگاه برپا کنه و تابلوهاشو بفروشه ک تو نمایشگاه سر یک تابلو بین دو مرد گیر میکنه و …
قسمتی از رمان هوادار حوا :
سر رسیدن آفتاب روز دیگری برای شروع یک انتظار را خبر میداد.
مثل همیشه به امید اینکه او را ببینم وارد کارگاه خالی از آدم شدم.
با چند تقه ای که به در خورد در را که باز کردم و نگاهم در قهوه ای زیبای چشمهایش گم شد. حتی دیدنش هم وجودم را گرم میکرد.
لبخند پهنی که روی لبم نشست و از آن حالت بهت زدهی سر به هوا شوق درونی ام نمایان شد.
پاکتی را به سمتم گرفت و گفت: نمیخوای از دستم بگیری؟
با شنیدن صدایش از آن حالت گیج خارج شدم و مثل کسی که تازه از خواب بیدار شده است با چشمهای گرد شده خیره به او شدم.
-چی؟
اشاره ای به پاکت کرد: کتاب ها رو.
پاکت را از دست اش گرفتم شبیه دختر بچههای خجالتی سرم را زیر انداختم و گوشهی لبم را گزیدم: ممنون.
از سر راهش کنار رفتم و وارد شد به شلنگ که آبش روان بود، اشاره کرد.
-اسراف آب؟!
-داشتم گل ها رو آب میدادم.
شلنگ را از روی زمین برداشت و سرش را بالا گرفت و به سمت گل ها و درخت ها آب پاشید.
قطرات آب از روی برگ ها لیز میخورد و به پایین میریخت،
صورت هاتف هر لحظه خندان تر و بشاش تر میشد و گاه در بین خنده هایش قهقهه های سرخوشانه سر میداد و گاه با غیظ دندانهایش را روی هم میفشرد و سر انگشتش را بیشتر روی دهانهی شلنگ میفشرد.
از پشت قطرات آب در حال فوران چهرهی زیبایش نهان بود
زیبایی چهره صدای خنده و نگاه های گاه و بی گاه اش به من ضربان قلبم را تند میکرد …