دانلود رمان تکاور از کلثوم حسینی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۰۶۴
خلاصه رمان:
همه چیز از شب مرموز و ترسناک شروع شد. از یک عشق قدیمی تا تباه کردن ثمره آن عشق. آتشی که به پا شد و قتل عامی دردناک… پروایای که از دل مهر و محبت به قعر جهنم سرد و بیروح فرو آمد و مردی که مردانه ایستاد پای عزت او… تقابل نفرت و عواطف میان انبوه دشمنان قسم خورده و کینه توز…
قسمتی از رمان تکاور :
نفس زنان حینی که عرق از روی کمر و شکم اش سرازیر میشود با حلق خشک شده به دویدن اش ادامه میدهد.
نای نفس زدن ندارد اما فرمانده یک دقیقه هم بیخیالش نمیشود و با آن سوت آویز دور گردن اش؛ تا لحظه ای قصد استراحت را میکرد…
به سرعت و مچگیرانه سوتاش را آنقد محکم و کش دار میزند که نگاه خیر کل افراد به طرفش وزن دار میشوند.
حلقومش خشک و پرعطش با قفسه سینه ای که مدام بالا و پایین میشد، دور تا دور زمین آموزشی پادگان را میدود.
ضربان قلبش آنقد تند و بلند میتپد که نبضاش را در میان دهانش حس میکرد و هربار گمان میکرد روز اول کاری به خاطر فشار و تمرین عظیم بیهوش شود.
خستگی کمترین حس بعد بیدار باش دم سحرگاهی میبود وقتی فرمانده طبق قوانین پایگاه؛ همه افراد داخل پادگان را از خواب شیرین دم صبح میپراند.
چهره های خواب آلود و خمار باعث شماتت و سرزنش از طرف فرمانده ارشد میشود که با جدیت تمام حاضران اعم از تازه واردها حتی قدیمیها را به دویدن اجباری به دور کل پادگان مجبور میکند.
علی با پوشیدن بوتین هایش؛ حینی که فرم مخصوص پادگان به تناش میبود؛ بدون این که خم به ابرویش بیاورد؛
مقتدارانه میدود و تمرینهای همیشگی را با مهارت اجرا میکند …