دانلود رمان عذاب تاوان از رقیه.ج کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۸۸۷
خلاصه رمان:
به دنبال این نبود ک بفهمد آیا این عشق دو طرفه است یا نه. فقط میتوانست به نقل از گوته بگوید: دوستت دارم، آیا به تو ربطی دارد؟
قسمتی از رمان عذاب تاوان :
موهای بیرون ریخته از شالش را مرتب کرد؛ آسانسور که توقف کرد دل از آینه کند و مقابل میز منشی ایستاد.
-با آقای رستمی کار دارم.
منشی با دیدن همان دختری که به رئیسش بی احترامی کرده بود، اخمی کرد و گفت: وقت قبلی گرفتید؟
اما رها عصبانی تر از آن بود که وقتی برای منشی بگذارد؛
تا قبل از آن حتی اگر ذرهای احتمال داشت که در آنجا کار کند با رفتار رئیسی_ چنان بی شرم، از دست رفته بود!
به تابلوی کوچک روی دیوار نگاهی کرد و با پیدا کردن اتاق به سمتش رفت و قبل از آنکه منشی مانعش شود در را باز کرد.
نیشخند ایمان به این معنی بود که تمام مدت از دوربین اتاق نگاهش میکرده.
– آقای رستمی من بهشون اجازه ندادم خانم بفرمایید بیرون.
رها خونسرد نگاهی به ایمان انداخت و رو به منشی گفت: برو بیرون
ایمان اشاره ای کرد و منشی از اتاق خارج شد.
-بشين.
وای از دست او از مرد مقابلش و خونسردی اش متنفر بود!
بی اراده تا کنار میزش رفت و ایمان هم بلند شد و ایستاد.
قد بلندش اجازه نمیداد تا راحت نگاهش کند؛ یاد دست.های حلقه شدهی ایمان دور کمرش افتاد؛ با هر چه در توان داشت، سیلی محکمی بر صورتش نواخت.
نیشخندش محو شد و با چشمانی قرمز و صورتی که از جای دست ظریف رها، سرخ شده بود، مانند شیری وحشی نگاهش کرد.
-خوب گوشهات رو باز کن شما واسهى من اونقدر غریبه هستی که دستت نباید به تن من بخوره!
من جایی کار نمیکنم که روابط آزادش با کارمندهاش بشه اسباب سرگرمی.
یاد بگیرید با خانمها چطور رفتار کنید…