دانلود رمان کوچولوی دلربا از ساحل کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات: 642
خلاصه رمان:
ماجرای دختریه که بخاطر شغل پدرش دزدیده میشه و به جشنی برده میشه اما اونجا مردی که همکار پدرشه بهش جذب میشه … این دختر رو میخره و اینجا تازه شروع داستان دلاست …..
قسمتی از رمان کوچولوی دلربا:
به سمت اتاق خواب رفتم و گفتم شماره ام تو تلفن خونه سیوه. چیزی لازم داشتی زنگ بزن.
کل خونه دوربین داره. دست از پا خطا نکن دیگه مکث نکردم وارد اتاق خواب شدم باید زودتر برم
قبل از اینکه کل روز مشغول این دختر بشم . داستان از زبان دلا : به خودم تو آینه بخار گرفته حمام نگاه کردم
نمیدونستم باید چکار کنم نمیدونستم چه آینده ای دارم حتی نمیدونم با این کارم دینا حال در امان هست یا نه؟
اگه اونو هم گرفته باشن چی؟ اگه باید به بابا بگم چی؟ اشکم دوباره راه افتاد بدنمو دست کشیدم
بهم گفتن به زودی زیر ضربات شلاق و ابزار های خشن اون کبود میشم اما تا این لحظه که نیک آزارم نداده بود
شاید اینجا خدا به دادم رسیده یعنی چی میشه؟ نیک از من خسته شه برم میگردونه اونجا و منو دوباره میفروشه؟
با باز شدن در حمام جا خوردم نیک تو قاب در بود با کت و شلوار و آماده نگاهش سر تا پام چرخید
بدون حرف زدن اومد داخل تیغ های داخل کابینت رو برداشت و گفت اگه کار اشتباهی کنی میرم پیش مارتین و خودت میدونی عواقبش چیه؟
نیک برگشت سمتم و گفت غذا بخور… شب بیام باهات خیلی کار دارم…
لب زدم چشم …نیک سر تکون داد و رفت…لب گزیدم اون داشت به من خیانت میکرد
اون رام نیک شده بود….انگار نیک واقعا مالکش بود …آهی کشیدم
آب رو بستم و حوله پیچیدم دور خودم رفتم از سرویس بیرون خونه خالی بود