دانلود رمان ارمغان بامداد از نگار مقیمی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: 3453
خلاصه رمان:
ارمغان یه مدل و طراح مد و لباسه و بخشی از عمرشو تو خونه بدی بزرگ شده و فوبیا لمس جنس مخالف داره از طرفیم کلی پول و ارث و میراث از پدر خوندش بهش رسیده حالا بعد سال ها بامداد که برادر خوندشه به قصد انتقام از ارمغان از آمریکا برمیگرده ایران و …
قسمتی از رمان ارمغان بامداد
اون وقت بهت تخفیف می دادم و شاید شبیه اون بودن نفرتم رو زیاد میکنه. به نفعت بود از اون مرد
کمتر انتقام دونه دونه اشک های مادرم و تحقیرهایی که شدم
رو ازت می گرفتم.
اشک های مادرش!
مادری که با یک سکته جونش رو از دست داده بود و حتما
راحت شده بود.
آقای معتمد پایینن. می خواستن اگر آقای معین بازدیدشون
رو انجام دادن یکسره برین محضر.
سرم رو تکون دادم:
گفتم بیای که شرکت و کارخونه رو به آقای معین نشون بدی.
بامداد از جا بلند شد و رو به مهام لب زد:
پس معاون پدرم شمایی.
برای خودش خرید. ناخواسته این کار رو کرده بود و به خاطرش
هر بار ازم معذرت می خواست چون خودش هم با همین روش عذاب کشیده بود.
نگاهم کرد و من خیره ی عکس معین بزرگ بودم و اون هم
باید این ها رو می شنید.
با هم رفیق شدیم. همپای درد هم شدیم. بهش قول دادم کمکش کنم انتقام دردهای خودش و مادرش رو بگیره. مادرش
که مرد قسم خوردم تا تهش پا پس نکشم.
صدای قدم هاش که بهم نزدیک میشد رو می شنیدم: بامداد ازت متنفره خانم… انقدری که حتی حاضر نیست
دقیقه ای کنارت بایسته حتی به خاطر زمین زدنت.
بله. تسلیت میگم بابت مرگ پدرتون. بامداد از کنارم گذشت و به سمت مهام رفت …
