دانلود رمان اسارت بی پایان از مریم پیروند کاملا رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۲۲۱۶
خلاصه رمان :
حلما سه روز قبل از عقدش به تولد صمیمیترین دوستش میره و اونجا حسابی نوشیدنی میخوره، پلیس همه رو دستگیر میکنه و آبروی نامزدش و حاجی باباش میره… برخلاف تصورِ حلما، امیریل حاضر نمیشه عقد رو بهم بزنه و هردو با هم….
قسمتی از رمان اسارت بی پایان :
شب باز هم سایه ی سیاهشو روی خونه مون پهن کرد دلم گرفته بود و از این آشیونه خوف و هراس داشتم.
احساس امنیت نمی کردم میگن هر زنی کنار شوهرش حس امنیت داره ولی من کنار امیریل این حس و نداشتم.
تا پاسی از شب به در نگاه کردم اینکه اون میگه نمی خواد بهم دست بزنه یاوه گویی بیش نبود،
مگه میشه یه مرد از زن و محرم خودش بگذره.
روی تخت دراز کشیدم، برام اهمیتی نداشت اون در موردم چی فکر میکنه.
واضحه برام که این زندگی سروسامونی نداره و از همین الان تیغ های کنار دیوارهارو می بینم که با تنگ شدن فضای دورم،
دارن بهم نزدیک میشن تا درون تنم فرو برن.
شبیه این بود دارن بهم هشدار میدن خودم هر چه زودتر فکر رهایی از این مرد و خونه اش باشم.
چند دقیقه بعد صداى لخ لخ صندل هاش رو روی پارکت شنیدم. ظاهرا به اتاقم نزدیک شد.
دستگیره رو هم پایین آورد قلبم یه لحظه توی دهانم اومد و وقتی دستگیره دوباره پایین رفت و در باز نشد
نفسمو از سرِ آسودگی بیرون دادم و تپش های قلبم به حالت عادی برگشتن.
اینم یه جور آزار دادنه…
میخواد با این عکس العملاش آزارم بده تا همیشه رعب و وحشتش رو داشته باشم و به این خوش خیال نباشم که اون منو به حال خودم میذاره.
چشمام رو بستم دیگه نگران نیستم….