دانلود رمان همسایه ما از مریم پیروند کاملا رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، پلیسی
تعداد صفحات : ۱۴۹۵
خلاصه رمان :
اطلس دختر ساده و معصومی که با اومدنِ همسایهی جدیدشون درگیر رازهای پیچیدهای میشه که مجبوره بنا به دلایلی با این همسایهی مرموز همخونه بشه، شاهرخ هم بعد از مدتی دل میبنده به این دختر معصوم و بینشون…
قسمتی از رمان همسایه ما :
“اطلس” نارین و شاهرخ هنوز درگیر جواب گویی به پلیس ها بودن،
منم که بی هیچ قدرت و انرژی روی همون مبلی نشسته بودم که موقع حرف زدن با شاهرخ تصاحبش کرده بودم.
از فشاری که بخاطر هیجان زیاد به قلبم اومده بود قفسه ی سینه م درد می کرد،
بلند شدم رفتم توی آشپزخونه و یه لیوان آب قند درست کردم و یه نفس سر کشیدم.
توان سرپا ایستادن نداشتم، یکی از صندلی های میز ناهارخوری رو کنار کشیدم و نشستم.
چشمم به قابلمه ی شاممون افتاد و دوباره اتفاق امشب برام تداعی شد.
جیغ های خودم و نارین، گریه هامون.
پوست سرم می خارید موقعی که بلاتکلیف و عصبی میشم پوست سرم شروع به گزگز کردن و خاریدن میکنه.
با عصبانیت چنگم رو از زیر روسری میون موهام فرو بردم.
انقدری که توی اون سروصداها بالا و پایین شدم فقط دو سه تارشون میون کلیپس گیر کرده بود.
مثل تمام این دقیقه های گذشته شماره ی بابا رو گرفتم خاموش بود، شماره ارس هم خاموش بود.
گوشی رو انداختم روی میز و سرم رو روی دستم گذاشتم.
به این فکر کردم منو نارین اومدیم توی خونه ی پسر مجردی که همش یک ماهه ازش شناخت داریم.
کارمون تا چقدر درسته یا غلط کاملا مشخصه ولی چاره ای نداشتیم.
خونه مون امشب مامنی برای امنیت منو خواهرم نبود.
اتاق شاهرخ یه تخت دونفره ی بزرگ داشت که منو نارین با خنگ بازی تصاحبش کردیم و باید کنار هم روی تختش می خوابیدیم.