دانلود رمان آوای ستاره از زهرا زنده دلان کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، انتقامی
تعداد صفحات: ۶۵۳
خلاصه رمان:
سامان خواننده ای مغرور و جذاب، برای انتقام از مریمی که عاشقشه، با دوستش ساحل آشنا میشه و یک روز طی جر و بحثشون، به اون دست درازی میکنه و…
قسمتی از رمان آوای ستاره :
پشت هم زنگ میزند و من نمیتوانم جواب بدهم، اصلا جواب میدهم و میگویم نمیخواهم بخوانم،
هم خودم را خلاص میکنم و هم او را که به واسطهی من، مریم و خاطراتش اذینش نکند!
با اکراه دکمهی سبز گوشی را لمس میکنم: سلام.
_سلام و کوفت چرا از دیشب هر چی زنگ میزنم جواب نمیدی؟
جالب است که او همیشه یک طلبکار است و بس! سکوتم او را بیشتر عصبی می کند.
_چرا چیزی نمیگی؟ دق کردم از نگرانی یعنی این همه زنگ زدم به تو، انقدر ارزش نداشتم که جواب بدی؟
او حالش خوب بود؟ دلش پیش مریم بود و نگران من میشد؟ این پسر یا واقعا دیوانه است یا خودش را به دیوانگی میزند.
با لحنی قاطع میگویم: چرا باید نگران بشین؟
_چون خبر نداشتم که رسیدی خونه یا نه!
این بار نوبت زخم زبان من است: شما که گفتین من با تاکسی راحت تر میرسم دیگه نگرانی نداره که!
واضح است حرصش گرفته که میغرد: اون که آره نظر خودتم همین بود مگه نه؟
پوزخندی میزند و ادامه میدهد: ولش کن مهم نیست… حالت خوبه؟
بی حوصله میگویم: ممنون. _منم خوبم.
خودش میگوید و خودش میخندد عکس العملی که از من نمیبیند، جدی میگوید:
من دیروز یکم بد رفتار کردم باهات ببخشید دلم نمیخواد همکارم از دستم ناراحت باشه.
تعجب میکنم که با آن همه غرورش عذرخواهی هم میکند، اما نمیداند که من از چیز دیگری دلخورم.
_الو؟ ساحل؟
میدانستم آنقدر پررو میشود که تنها ساحل صدایم کند، صدایم کمی اوج میگیرد …