دانلود رمان اقدس پلنگ از مریم چاهی کاملا رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، طنز
تعداد صفحات : ۹۸۷
خلاصه رمان :
اقدس مرغ پرور چورسی دختری بی زبان و‌ساده اهل روستای چورس ارومیه وقتی پا به خوابگاه دانشجویی در تهران می گذارد به خاطر نامش مورد تمسخر قرار می گیرد و به جای درس خواندن مسئول فروش لوازم بهداشت زناشویی در داروخانه با نام مستعار سوزان می شود. این وسط عشق دوران کودکی اش که همه او را در روستا کاظم دَلی(کاظم دیوانه) صدا می زدند نوه صاحب داروخانه و مشتری اجناس اقدس است….
قسمتی از رمان :
هوا سرد بود. ما اواسط فصل زمستان بودیم هرچند برفی نمی بارید و اخبار می گفت دلیلش بی حجابی زن هاست!
وقتی قدم هایم را به سمت مردمی که پشتشان به من بود و داشتند از نمایش خیابانی بنیامین و آرش لذت می بردند،
بر می داشتم می توانستم بخار دهانم را ببینم که از خودم جلوتر می رفت.
آنقدر سرد بود که نفس هایم بخار می کرد.
بچه که بودم مخصوصا ها می کردم و دنبال این بخار می دویدم و زبانم را در می آوردم لیسش بزنم.
خودش صفایی داشت! حیف که اینجا نمیشد خودم را بغل گرفته بودم و نوک بینی ام یخ زده بود.
نمی فهمیدم مردم در این سرما به چه چیزی نگاه می کنند؟
نزدیک تر که شدم سعی کردم از بین مردم راه باز کنم چشمم در میان جمعیت به عسل افتاد.
دستم را به شانه اش رساندم و ضربه ای زدم.
خودش نزدیک شد و پرسید: این دوتا چرا انقدر خلن؟
آه… فقط بگو که شلوارشو بین مردم در نیاورده!
– شلوارش؟!! نه…. اون قد بلندتره دامن پوشیده!
_چی؟!!! باید با چشم هایم می دیدم.
با کنار زدن مرد قد بلندی که پالتوی قهوه ای رنگی پوشیده بود،
حس کردم پرده نمایش تئاتر سیاه بازی را جلوی چشم هایم باز که کرده اند و…
