دانلود رمان ساحل نشین اشک از مرضیه اخوان نژاد کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری
تعداد صفحات: ۴۵۰
خلاصه رمان:
اسما حدود دو سال است که عاشق و دلباختهی شهرام شده و قصدشان ازدواج است، ولی پدر و برادرش به این ازدواج رضایت ندارند. در نهایت، او را به اجبار، به عقد پسرعمویش در میآورند و ازدواج اجباری دیگری رقم میخورد!
قسمتی از رمان ساحل نشین اشک :
وارد خونه شدم و به جایی که دعوا اتفاق افتاد نگاه کردم.
هنوز لخته خونی که بالا آورده بودم تمیز نشده بود.
با صدای چرخش کلید توی قفل برگشتم و به حامد که داشت در رو قفل می کرد نگاه کردم،
سنگینی نگاهم رو حس کرد به سمتم اومد و گفت: این در قفل باشه بهتره.
نفس عمیقی کشیدم، الان وقت لجبازي نبود …
توی چشماش نگاه کردم و گفتم: باید چیزی بهت بگم.
-بگو عزیزم.
-بزودی دانشگاه ها باز میشوند … _خوب؟
-خوب منم از امسال باید برم دانشگاه.
_واقعا فکر می کنی من بزارم تو بری دانشگاه؟
با تعجب و ترس پرسیدم: یعنی چی منظورت چیه؟
_مشخصه عزیزم شما دانشگاه نمیری.
با صدای بغض داری گفتم: چرا اونوقت؟
_با کار هایی که کردی چطور توقع داری بزارم بری.
-یعنی چی تو باید بزاری من برم دانشگاه اینجوری که نمیشه.
حامد در حالی که لبخند میزد گفت: هیچ بایدی در کار نیست همین که گفتم نمی تونی بری.
دیگه نمیتونستم تحمل کنم و با جیغ گفتم: عوضی تو میدونی من چقدر تلاش کردم تا بتونم پزشکی بیارم؟
حالا بخاطر یک کلمه حرف تو همه ی زحمت های من دود شه بره هوا.
حامد بازوهامو گرفت و گفت: آروم باش عزیزم هر چه قدر هم جیغ و داد کنی فقط خودت رو خسته کردی من بهت این اجازه رو نمیدم پس آروم باش …