دانلود رمان روناهی از فاطیما کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۷۷۸
خلاصه رمان:
روناهی دختری زیبا و معصوم که اسیر رسومات شوم یک روستا شده و به اجبار پدرش با دیاکو دایی مردی که عاشقش است ازدواج میکند؛ دیاکو خان زادهای خشن و بی رحم که در شب زفاف به اجبار، روناهی را باردار میکند.
قسمتی از رمان روناهی :
شب از نیمه گذشته بود و هنوز از آقا خبری نبود، از سخنان این چند وقته اش شنیده بودم قصد انتقام گرفتن از کسی رو داره.
سر شب هم با چند نگهبان به قول شادان گرگ از عمارت رفته و هنوز برنگشته بود.
بی بی بازویم رو گرفت و گفت: دخترم الان دو ساعت پشت پنجره ایستادی و منتظر برگشت دیاکو از چی نگرانی عزیزم؟
_سر شب کلتش رو پر کرد و گفت بالاخره انتقامم رو از بهادری میگیرم، بعد هم همراه پسرای فامیل سوار بر اسب از عمارت رفتن.
بی بی هم مثل من نگران شد روی دستش زد و گفت: خدا مرگم بده کاش حرکت خطرناکی ازشون سر نزنه.
_منم نگرانی ام از این بابت هست.
صدای در نگذاشت بیشتر از این منتظر بمونم و چند دقیقه ای نگذشته بود که سالن عمارت پر شد از مردای فامیل خسرو شاهی.
یک دختر که لباس محلی قرمز تنش بود توی آغوش کمیل بود و کمیل و منیژه سعی می کردند با نگه داشتن بازوی چپش مانع خونریزی بیشترش بشن.
دیاکو به طرف من اومد؛ هاج و واج ایستاده بودم و به دختره نگاه می کردم.
صورت عرق کرده و رنگ پریده اش با چشم های درشت و مشکی جلوی چشمم نقش بسته بود.
با کشیده شدن دستم توسط دیاکو از بهت بیرون اومدم.
اینجا چه خبر بود؟ این دختر که با لباس عروس وسط خون می غلتید کی بود؟! کمیل چرا بازوش رو نگه داشته بود؟