دانلود رمان نامتقارن از نویسنده red writer کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات: 760
خلاصه رمان: پونه جم در کل دوران زندگی مشترکش با همسرش نامی، شیفتگی و فریادهای زیادش برای خواسته شدن و حفظ رابطه اش نافرجام می ماند و تصمیم به طلاق می گیرد، برگشت غیرمنتظره خانواده همسرش به همراه مرد جدیدی به نام یغما منجر به اتفاق های پیش بینی نشده ای می شود که در تصمیم ادامه زندگی مشترکش با نامی اثر می گذارد و …
قسمتی از رمان نامتقارن :
چی کار میکنی دیوونه؟ داشتی کورش می کردی. بسه کشتیش. بیشعور به تو می گه… پوف عصبانی اش دلم را به درد می آورد . موهای ریخته در پیشانی اش را عصبانی به عقب می راند. لب می گزم. او را چه شده بود امروز؟ البته که مرد دقیقا دست روی نقطه ضعف نامی گذاشته بود. دعوایی نبودی تو ول کن دیگه. البته که حق داشت. هر مرد دیگری هم بود آن حرف های رکیک را به زنش می گفتند آتش می گرفت! منتظر جوابش نمی مانم. می دانم حریفش نمی شود. دستش را می کشم و به جای قبلی می برمش. او هم مقاومتی نمی کند. می دانم فقط به خاطر من و آن فحش ها دعوا کرده و الا از این شاهکار ها نداشت.
همین که به صندلی می رسیم، مرد که گویا تازه حالش کمی جا آمده بود فریاد می زند: کجا عوضی؟ سرکار نذار بره. من شکایت دارم ازش. بگیرش. بگیرش. نمی دانم چه می شود که راهی کلانتری می شویم. نوبت دادگاهمان را از دست دادیم و مرد که کتک زیادی خورده بود و محق بود، شکایت کرد. :۳برای ادمی مثل نامی سخت بود که پایش به اینجور جا ها باز شود و من خودم را به شدت مقصر میدانم و عذاب بدی به جانم افتاده بودو به خاطر من سابقه دار هم شده بود .دستی به روسری ام میکشم یب و ن دو ابویم را کمی مالش میدهم و میگویم اقای محترم شما داشتی زنت و میکشتی بچه بیچاره ت داشت سکته میکرد
میخواستی بشینیم و مثل سینما بهتون زل بزنیم تازه میدونین چه فحش هایی دادید اگه خجالت نمیکشین اونا رو هم به جناب سروان بگید ما که خجالت میکشیم به زبونم بیاریم اما انگاری شما چیزی از خجالت نمیدونید حالا شکایت هم دارید خوبه به خدا … من این چیزا حالیم نیست فکر کردین کی هستین اغا زن خودمه اختیارش با منه شاید خواستم بکشمش به شماها چه عجب گیری کردیما دنده ام اسیب دیده چشام چارتا میبینه من شکایتمو پس نمیگیرم باید بره اونتو بفهمه مملکت قانون داره .سروان که طاقتش را از دست میدهد با صدای بلندی میگوید دور برندار برا خودت ..ساکت شو مراحل خودشو داره مملکت قانون داره به خصوص برای ادمایی مثل تو که میخوان زنشونو بکشن.
پونه جم در کل دوران زندگی مشترکش با همسرش نامی، شیفتگی و فریادهای زیادش برای خواسته شدن و حفظ رابطه اش نافرجام می ماند و تصمیم به طلاق می گیرد، برگشت غیرمنتظره خانواده همسرش به همراه مرد جدیدی به نام یغما منجر به اتفاق های پیش بینی نشده ای می شود که در تصمیم ادامه زندگی مشترکش با نامی اثر می گذارد و ...