دانلود رمان تاریکی شهرت از ص_مرادی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، هیجانی، رازآلود
تعداد صفحات: 2485
خلاصه رمان:
ارمغان بدیع و یزدان مجد، زن و شوهر بازیگری که با عشق کنار هم برای سوپراستار شدن تلاش میکنند، ولی یک اشتباه یک لغزشِ ارمغان برای رسیدن به شهرت زندگیشان را به سوی پرتگاه سوق میدهد، و عملا فقط هم خانه ی هم هستند، حالا بعد از دوسال که هرکدام به تنهایی در انظارعموم دیده شدند شایعه طلاق آنها آتش به جان ارمغان می اندازد و …
قسمتی از رمان تاریکی شهرت:
کم مانده است به گریه بیفتم، خیره به موبایل شکسته ی یزدان هستم و همه ی جانم میلرزد.
آره یزدان هم ساکت میمونه تو براش توضیح چی میخوای بگی! بدترش نکن بدی!
اصلاً سهیل…بذار خودم یه خاکی تو سرم بریزم. ارمغان جان، حق داری عصبانی باشی ولی آخه تقصیر من چیه؟
دندان روی هم میسایم تا فریاد نکشم. تقصیر تو اینه که اون گوشیت بیدر و پیکر بوده!
خیلی خب باشه، آروم باش…فرداشب تو اکران با هم حرف میزنیم.
چشمانم خیس میشود و بی صدا میخندم. چه تضاد غم انگیزی!
به اون اکران زده به سرت سهیل؟! من اصلاً شرکت نمیکنم… بیام با نیش کوفتی نمیام، اصلاً
باز کنارت به ایستم عکس بندازن از ما؟ که شب نشده تهمت ها بیشتر بشه؟!
لطفا یه مدت به من زنگ نزن، خواهش میکنم. منتظر جوابش نمیمانم و تماس را قطع میکنم.
دستی روی نم چشمانم میکشم و به محض چرخیدن، شوکزده مات یزدان میمانم. نمیتوانم حتی پلک بزنم!
باور نمیکنم کسی که به سختی روی پاهایش ایستاده، تکیه اش را به چهارچوب در اتاقمان داده و چشمانش سرخ، سرد و خشن است یزدان باشد.
چند قدم با اضطرابی آمیخته به ترس جلو میروم و موبایلم را درون دستم محکم فشار میدهم.
چرا بلند شدی؟ شقیقهاش را با دردی که در تمام زوایای چهره اش مشخص است ماساژ میدهد و توان ایستادن ندارد.