دانلود رمان هوو از بهاره موسوی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: 724
خلاصه رمان:
سامر تقوی دکتر مغز و اعصابه که با دختر عموش سمیره ازدواج کرده و بچه دار نمیشن. سامر، مریم ک یکی از مراجعینشه رو بدونه اینکه ب سمیره بگه رحمشو اجاره میکنه برا بچه دار شدن …
قسمتی از رمان هوو:
دستم را دراز کردم و همراه باخود به طرف میز
غذا خوری که همه نشسته بودند بردم وبعد از
نشاندن آن خودم هم درکنارش جای گرفتم که با
نشستن ما پدرم با بسم اللهی اجازه را صادر کرد.
هنگام غذا خوردن حواسم به سمیره بود که از
موضوعی ناراحت است ودارد با غذایش بازی
میکند ولب به غذا نمیزند که به همین دلیل سرم
را به کنار گوشش رساندم وآرام گفتم:
عسلم چرا غذا نمیخوره حالت خوب نیست؟
با این حرفم سمیره لبخندی زدو شروع به خوردن
کرد.
بعد از صرف غذا خواستیم از روی میز بلند شویم
که مادرم صدایش را صاف کرد و روبه من با لحن جدی گفت:
سامر پسرم مسئله ای هست که لازم دونستم اطلاع داشته باشی فردا گلگی ازمن نداشته باشی.
با این حرف مادرم دلشوره بدی گرفتم ونگاه منتظرم را به مامانم دوختم…
که همان وقت سمیره با بغض روبه مادرم گفت: زن عمو لطفا الان وقتش نیست.
مادر که اهمیتی به حرف سمیره نداد بغض گلویش را قورت داد.
پسرم مثل اینکه سمیره ناخواسته باردار میشه و الان دو ماهی رو باید داشته باشه…
انگار قبلاً ازت شنیدم گفتی بارداری براش خطرناکه ماهم دوست نداریم بلایی سر سمیره بیاد…
گفتم بهت بگم حالا هرطور که خودت صلاح میدونی