دانلود رمان سالاد از لیلی فلاح کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۰۴
خلاصه رمان:
افرا یکی از خوشگل ترین دخترای دانشگاهه. یکی از پسرای تازه وارد میخواد بهش نزدیک بشه. طرهان دشمن افراست که وقتی موضوع رو میفهمه با پسره دعوا میگیره و حسابی کتکش میزنه. افرا گیجه که میون این دو دلبر کدوم ور؟ در آخر با مرگ …
قسمتی از رمان سالاد :
تو سالن دانشگاه داشتیم میرفتیم به کافه ی چیزی بخوریم که صدرا اومد جلو راهمون.
-ببخشید افرا خانم میشه خصوصی باهاتون ی صحبتی داشته باشم؟
لعيا مثلا ناراحت با من ی خدافظی کرد که بره آخرشم ی چشمک زد که فک کنم این پسره صدرا دید وای از دست این.
-اینجا میخواین حرف بزنین؟
صدرا یک دستی پشت گردنش کشید و گفت: اگه امکانش هست بریم داخل ماشین من.
با یک اوکی از طرف من رفتیم سمت ماشینش در برام باز کرد و نشستم صندلی جلو. خودشم نشست دستاشو تو هم گره زد.
الهی هنوز دستش باند پیچی بود ولی صورتش خوب شده بود.
یهو بی مقدمه گفت: من از شما خوشم میاد.
خوب در نظر داشته باشید که الان باید حیایی شرمی چیزی داشته باشمو سرمو بندازم پایین و مثل خانوما رفتار کنم اما مثل بز البته بلانسبت بز داشتم با چشمام قورتش میدادم.
اینم که انگار استرس بیشتر شده بود دارم نگاهش میکنم.
-من با کسی رل نمیزنم صدرا خان.
خب شاید بگین مگه عهد بوقه؟ بله همینطوره اگه امیر بفهمه مامان فهمیده مامان بفهمه بابا فهمیده و بابا بفهمه کل خاندان و نقشه هایی که واسه پسر خوشگلاشون کشیدم نقش بر آب میشه.
این صدرام که معلوم بود برگاش ریخته بعد چند ثانیه خودشو نباخت و گفت: یعنی نظرتون مثبته؟
خوب عملن من الان برگام ریخت اینم جدی جدی عاشق ما شدها. میبینید که چه خاطر خاهی دارم؟
-باید فکر کنم.
-یک هفته کافیه؟
-بله كافيه.
خب قرار شد هفته دیگه همینجا همین ساعت به آقا جواب بدم …