دانلود رمان بیراهه از لیلی تکمیلی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: ۱۲۴۶
خلاصه رمان:
هوای گرم و شرجی بندرگاه نفس را تنگ میکرد و بر پوست های آفتاب سوخته و عریان آدمیان داغ مینشاند. صیادان در گروه های چندنفری سوار بر بلم دل خلیج را شکافته و تورهای خود را به درون آب میافکندند. پسر جوان خسته و ناامید بر شن های ساحل نشسته و زانوانش را بغل گرفته و به رقص قایق ها در تلاطم امواج مینگریست …
قسمتی از رمان بیراهه :
کمی که گذشت چشمانش بر اثر خستگی زیاد سنگین شد، برای این که خواب را از چشمانش دور کند برخاست و چرخی در اطاق زد و مقابل دار قالی ایستاد.
میدانست در این تاریکی و نور زرد حتی رنگ ها هم آن گونه که هستند خود را نشان نمیدهند و بافتن قالی بی فایده است.
مخصوصا برای او که تمام روز نتوانسته بود استعدادی در یادگیری فوت و فن این حرفه از خود نشان دهد.
دستی به بافته های قبلی کشید و با تصور بز شیردهی که مشکل برادرانش را حل کند لبخند بر لبش شکفت.
پشت دار نشست و چشمان خسته اش را برهم فشرد، ناگهان حس کرد چیزی مثل یک نسیم ملایم لابه لای موهایش می پیچد،
چشمانش را آهسته باز کرد و بااحتیاط به اطرافش نگریست،
نه پرده ها تکان میخورد و نه شعلهی گردسوز به رقص آمده بود، تنها و تنها پنجه هایی لمس نشدنی موهایش را در هوا میپراکند و گرداگردش میپیچید.
آنگاه تا دست هایش پیش روی کرد، بی اختیار دستهایش به سمت قالی رفت، انتخاب رنگ انگار دست خودش نبود،
حتی طیف های مختلفش را تشخیص نمیداد اما بافت، گره زد و بافت و شانه کشید.
حس کرد روح مادرش به کمکش آمده و این هیجان زده اش میکرد.
دختری تنها و درمانده پشت دار قالی …