خلاصه کتاب
من یونا جم، سوپراستار مطرح و معروف، تک پسر امیرخسرو جمم.پدر من بزرگترین کارگردان کشوره.من یوناام، کسی که زندگیاش رو پر کرده از دخترهای رنگارنگ تا شاید بتونه اون خلا بزرگ و حس پوچیاش رو پوشش بده.
من هرچیز و هرکسی رو که بخوام به دست میارم.دلم هیچ وقت برای هیچکدوم از دخترهایی که خودشون رو خیلی راحت بهم فروختن نریخته.اما من عاشق میشم.عاشق دختری که عقد کردهی کس دیگهایه!
پدرم، امیرخسرو میگه اون برای تو کمه.میگه تو حق نداری بهش فکر کنی اما من برای اینکه مال خودم بکنمش، هرکاری میکنم.حتی... آرتیست، مثلث عشقی، عشق پسر، یا معشوقهی پدر؟!