خلاصه کتاب
سال ها پیش، نامزدم که ازش یه جنین دو ماهه باردار بودم، قبل عقدمون کشته شد.. هیچکس به جز آذرخش نمیدونست من باردارم و بعد از چهلم برادرش، عقدم کرد تا بچه ام حلال زاده باشه... سر سفره عقد شرط گذاشت که بعد از هفت ساله شدنِ بچه، منو طلاقم میده و برادر زاده اش رو تنهایی بزرگ میکنه... اما حالا ...