دانلود رمان بر گیسوی باد از مریم اسدی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات: ۹۵۰
خلاصه رمان:
جابر آخوندی که صدسال قبل بخاطر رودرواسی مجبور می شود به دختری درس طلبگی بدهد که دلباختهی او میشود! اما قبل از اینکه بتواند اقدامی کند… اما اکنون صد سال بعد محبوبه که وارد باند فسادی میشود، برومند رییس باند مردی جذاب، مغرور است که درصدد تصاحب او بر میآید اما محبوبه موفق به فرار میشود… در پایان ارتباط بین دو داستان مشخص میشود و …
قسمتی از رمان بر گیسوی باد :
خواست درس را شروع کند که ناگهان برگه ای از زیر پرده فرستاده شد!
نوشته بود: میتونم بپرسم اون داروهارو از کجا تهیه کرده بودید؟
با دیدن این جمله حرارت به تک تک سلول های بدنش تزریق شد در خیالش نمیگنجید محبوبه سوالی غیراز درس بپرسد!
از طرفی نمیخواست جواب سوالش را بدهد و از طرفی وقتی میدید او مشتاق یک گفتگوی آزاد شده دلش پر از شاپرک شد.
حالا که او برای سوالی غیر از درس برگه فرستاده بود جابر به خودش جرئت داد و نامش را مستقیم بر زبان آورد و گفت:
محبوبه خانم فکر نکنم طبیب اینجا حتی یک دور کتاب ابوعلی سینا را خوانده باشد وگرنه اینقدر فس فس نمیکرد و دستی دستی عزرائیل را سروقت بیمارش نمی فرستاد!
علم پزشکی پیشرفت کرده ولی انگار هنوز بوی این پیشرفت به این منطقه نرسیده چه برسد به دوا درمانش! باز برگه ای!
-چرا این کاررو برای من انجام دادید؟
امشب محبوبه قصد جانش را داشت؟ این همه بی پروایی از او بعید بود! چه نیتی پشت این سوال ها داشت؟
شاید یک کنجکاوی دخترانه بود اما محبوبه کسی نبود که دنبال این کنجکاوی ها باشد فارغ از هر دلدادگی اما شایدم نه!
فرصت خوبی بود تا کمی از علاقه اش را به او بفهماند.
جابر چندتار مو از ریشش را لای انگشتش چرخاند و در حالی که لبخند دلچسبی روی لبانش لونه میکرد گفت:
شاید حق استاد و شاگردی رو جابه جا کردم!