دانلود رمان آرتیست از مریم عباسقلی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه
تعداد صفحات: 2860
خلاصه رمان:
من یونا جم، سوپراستار مطرح و معروف، تک پسر امیرخسرو جمم.پدر من بزرگترین کارگردان کشوره.من یوناام، کسی که زندگیاش رو پر کرده از دخترهای رنگارنگ تا شاید بتونه اون خلا بزرگ و حس پوچیاش رو پوشش بده.
من هرچیز و هرکسی رو که بخوام به دست میارم.دلم هیچ وقت برای هیچکدوم از دخترهایی که خودشون رو خیلی راحت بهم فروختن نریخته.اما من عاشق میشم.عاشق دختری که عقد کردهی کس دیگهایه!
پدرم، امیرخسرو میگه اون برای تو کمه.میگه تو حق نداری بهش فکر کنی اما من برای اینکه مال خودم بکنمش، هرکاری میکنم.حتی… آرتیست، مثلث عشقی، عشق پسر، یا معشوقهی پدر؟!
قسمتی از رمان آرتیست:
پسر مقابلش، با پوستی سفید، مانند مادرش و موها
و ابروهای پرپشت و مشکی مثل پدرش، از نظر اندام
و ظاهر، مقبول بود. تا جایی که میدانست، پسرهای حاج قدرت آرام بودند.
البته به قول ساناز، گاهی حسین جوش می آورد. اما آنطور که فهمیده بود، مهدی ولدخلف خانواده اش محسوب میشد.
حسین کسب و کاری برای خودش راه انداخته بود و دو سه سالی میشد که در مغازهی لوازم التحریری که اجاره کرده بود، مشغول بود.
اما مهدی کنار پدرش در هایپرمارکت مانده بود. علاوه بر این ها، حاج قدرت کار بساز و بفروش ساختمان هم میکرد.
اوضاع مالیشان هم خوب بود. دستشان به دهانشان میرسید.
این مراسم خواستگاری، برای آذردخت بیشتر جنبه ی سرگرم کننده داشت.
خواستگارهای قبلی اش را میراند و برای آمدنشان به خانه مخالفت میکرد.