دانلود رمان من آیه طوفانم از سمیرا حسن زاده کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، اجباری
تعداد صفحات: 1514
خلاصه رمان:
طوفان مرد خوشگذرانیست که زندگی را به خوشی و تفریح میبیند، امّا یک روز در تلهای میافتد که برای او گذاشتهاند … او دختری را به انباری خانهشان میبرد تا او را بترساند ولی غافل از اینکه همهی اینها توطئه است و او قرار است به دام انداخته شود. درست سر بزنگاه پلیسها آمده و آنها را در شرایط نامناسبی دستگیر میکنند و آن دختر را به عقد دائمی طوفان در میآورند. امّا طوفان قسم میخورد که آن دخترک را زجرکش کند و روز و شب را بر او زهر امّا خبر ندارد که زنها یک عنصری در وجودشان نهادینده شده است آن هم …
قسمتی از رمان من آیه طوفانم:
به محض خروج در را به آرامی میبندم تا صدایش را کسی
نشنود، همینکه برمیگردم چشمم به نور کم سویی که از
زیر در اتاق خانجون به چشم میآید میافتد.
پیداست که خانجون بیدار و مشغول عبادت است.
هر چند که از خانجون جز اینکه در این ساعت بیدار و
مشغول عبادت باشد توقع دیگر نمیرفت. چون خان جون
دلش بند نماز صبح و خواندن زیارت عاشورا بعد نمازش
است.
نفس آسوده ای میکشم و در دلم خدا را بابت این که خان
جون صدای گریه های پوپک را نشنیده است شکر میکنم؛
چون اگر صدای گریه های پوپک را میشنید و سروقتمان
می آمد؛ هیچ کداممان، برای اشک و زاری پوپک هیچ
توضیح و دلیل و برهانی در چنته نداشتیم که با آن خانجون
را قانع کنیم.
خانجون، زنی نسبتاً تپل و با قدی متوسط است، چشمانش به
رنگ قهوهای تیره است، با دماغ نسبتاً بزرگ که تک تک
فرزندان، آن دماغ گوشتی را از او به ارث بردهاند.
اگرچه دماغ خانجون بزرگ است و آن را به پدرم و
عموهایم و عمه ام ارث داده است، ولی در عوض نمیتوان
کتمان کرد که تکتکشان چشمان مشکی و ابروهای پر و
پوست سفیدشان را از او به ارث نبرده اند.