دانلود رمان تاوان بی گناهی از نسترن کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه هیجانی، انتقامی
تعداد صفحات: ۳۳۹
خلاصه رمان:
قصه ما قصه زندگی دختریه که مجبوره تاوان بده، تاوان گناه نکرده، در گذشته عموی دختر قصه ما یه خطایی کرده که این دختر از همه جا بی خبر باید تقاصشو بده، دختری که عاشق میشه… تقاص میده و …
قسمتی از رمان تاوان بی گناهی :
بی حال از روی تخت بلند شدم این بدن درد و بی حالی ام ثمره گریه کردن زیر دوش بود…
یه هفتس تو رخت خوابم، حسابی مریض شدم…
باهمون بی حالی و بدن دردم حوله حمومو برداشتم رفتم یه دوش آب گرم بگیرم بلکه یکم سر حال بیام.
فردا قراره سایه بیاد…
تنها چیزی که بهش فکر میکنم و خوشحال میشم همینه.
همیشه فکر میکردم پول میتونه دلیل خوشحالیم باشه اما حالا… هه…
انقدر بدبخت و افسرده شدم که هیچی نمیتونه باعث خوشحالیم شه…
اهی کشیدم بیخیالی گفتم… به سمت حموم رفتم تا یکم سر حال بیام…
سر میز صبحونه نشسته بودیم همه بودیم منظورم از همه خودم، راتین و پدرجون…
اون دوتا داشتن راجب شرکت و این چیزا حرف میزدن، اما من تو عالم خودم غرق بودم…
یه جورایی از دست دوتاشون عصبی و دلخور بودم خیلی ام زیااااد…
تو افکار پریشون غرق بودم که با تکونای محکم شونم به خودم اومدم.
برگشتم به سمت اونی که وحشیانه شونمو تکون میداد با عصبانیت خیلی زیادی گفتم: هاااا؟؟ چته..؟ مریضی مگه این جوری تکونم میدی؟؟!!!
قیافه متعجب راتین و پدرجون باعث شد بفهمم کجام چی گفتم!
هرچند اصلا بابت این قضیه ناراحت نشدم.
انقدر ذهنم پریشون بود میخواست تمام حرص و سر در گمیم رو یه جا خالی کنم، هرجا.
راتین: چته دریا پدرجون داشت صدات میکرد جواب ندادی، منم هرچی صدات کردم جواب ندادی مجبور شدم شونتو تکون بدم …