دانلود رمان میراث از نگار راز قندی کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری، انتقامی
تعداد صفحات: ۱۵۰۱
خلاصه رمان:
دختر داغ دیده از مرگ عشقش با جنینی از وجودیت مردش. به سانی که حتی اجازه عزاداری را به او نمیدهند مجبور است سر خم کند در مقابل رسومات خانواده پیرو حرف ریش سفید ایل تبارش به عقد برادر شوهر سردو خشکی در بیاید که در زندگی از تنها کسی که متنفر است دخترک داستانمان است. حامی: به چشم دیدم نفرت انگیز ترین زن زندگیم ام را، حال که بیوه مرده برادرم است وقت انتقام است حال که قرار است به عقد خودم در بیاید زمان تاوان پس دادن است تاوان دوری و سختی هایی که من کشیدم …
قسمتی از رمان میراث :
داشتم می سوختم انگار توی آتیشی شعله سوزان بکشن و کسی نباشه که نجاتم بده.
بدنم میلرزید و بچم بی تاب شده بود.
تنها کسی که میتونست الان کمکم کنه رو صدا زدم: – حا … حامی؟
جوابی نداد، دوباره پژواک نا ملایمم توی اتاق پیچید و چند ثانیه بعد بالاخره حامی جواب داد:
– ماهی؟ خوبی؟ تب داری باز کن چشم هاتو ببینم.
سعی کردم چشم باز کنم اما انگار وزنه چند کیلویی به پلک هام وصل شده بود و نمی تونستم بازشون کنم.
ضربه آرومی به گونه هام خورد و بالاخره با ضرب و زور تا نیمه چشم باز کردم و تصویر تار حامی توی دیدم زنده شد.
_داری میلرزی بدنت داغه، پاشو ببرمت دکتر.
پاشم؟ چطوری؟ با کدوم توان؟
به زور زمزمه کردم: – آب!
حامی که فکر کنم به زور تونست حرفم رو متوجه بشه لیوان آبی بهم داد و کمک کرد سر بکشم.
– چت شد نصف شبی؟
دستم رو به بازوش گرفتم و آروم دوباره سر جام دراز کشیدم: دارم میسوزم …
پتو رو از روم کنار زد و نگاهی بهم انداخت …