دانلود رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا از کیانا بهمن زاد کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، طنز
تعداد صفحات: ۳۳۲
خلاصه رمان:
غرورم…لعنتی ترین ویژگی دوست داشتن من است… زندگیم بر پایه اش بنا شده… همه چیزمه… غرور منو نشونه نگیر… چون..هستیتو به آتیش میکشم..من برای هرچیزی نمیجنگم… اما غرورم… فرق میکنه… من یه مردم… یه مرد مغرور سرد…سرد و مغرور نبودم اما زمانه باهام این کارو کرد… مغرورم به خاطر همین تنهام شاید چون تنهام مغرورم.. اکنون به اینجا رسیدم… اما وقتی تو آمدی… زندگیم خلاصه شد در حرص خوردن وعاشقی کردن واین بود نقطه آغاز زندگی مجدد من..
قسمتی از رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا :
روی تختم دراز کشیده بودمو به ماجراهای دیشب فکر می کردم…
یعنی واقعا آرسامه دیشب من که باهاش کل کل می کردم…
حرف میزدم. حتی باهاش خندیدم. من بودم که چند بار تو دلم ازش تعریف کردم؟
غلتی زدم آرام با دخترهایی که دیده بودم فرق داشت شر و تخس بود از همه مهمتر آویزون نبود کلا متفاوت تر بود.
اولین دختری بود که بعد از نه سال باهاش کل کل کرده بودم و اینطوری حرف زدم.
در برابر کارهاش عکس العملی نشون ندادم اولین دختری بود که بهش اجازه می دادم اینطوری باهام حرف بزنه و یا حتی رفتار کنه.
روی تخت طاق باز خوابیدم من چرا دارم بهش فکر میکنم؟
اونا فقط یه سانحه بود که اتفاق افتاد و الان هم تموم شد و لزومی به فکر کردن نداره.
من کارهای مهمتر از اینا دارم که باید انجامشون بدمو از همه مهمتر روی نقشه نابودی(…)
(آرام) کیانا_خب چرا باهاش حرف نمیزنی؟ _دیوونه شدی؟ مثلا برم چی بهش بگم؟ کیانا_بگو که.
_میگم نمیشه عزیزم… تو ندیدیش… نمیشناسیش… همین که اولین جملرو بگم زده با دیوار یکسانم کرده …
