دانلود رمان ازدواج مجدد از مهربانو کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، ازدواج اجباری
تعداد صفحات: ۱۷۰۶
خلاصه رمان:
سهیل مرد خشنی که اهل ازدواج نیست. مردی سر سخت که شب خاستگاری از بهار شرط یه همخونه بودن ساده رو میذاره اما بهار کاری میکنه که….
قسمتی از رمان ازدواج مجدد :
صدای بهار او را به آن فضا برگرداند همانطور که سرش را به در تکیه داده بود نگاهش میخکوب صورت دخترک شد.
بهار نگران به حالت های غیر عادی او می نگریست نزدیکترشد و مقابل پاهایش دو زانو نشست.
_خوبی؟… سهیل؟…. داری نگرانم می کنی…!
دست ظریفش روی گونه سهیل نشست دستش زیاد داغ نبود دمای معمولی داشت اما انگار آتش به جان او انداخت.
نگاه بی تابی به گونه دخترک انداخت و زیر لب زمزمه کرد.
_بشکنه دستم… خیلی دردت اومد؟
بهار لبخندی به رویش پاشید. _نه.
دیگر از مغزش دستور نمی گرفت قلبش در آن لحظه حکم فرمایی می کرد.
پلک روی هم گذاشت و سرش را کمی تکان داد تا دست دخترک همچون نوازشی روی صورتش عمل کند.
_یکم نازم کن..!
نگاه بی تابش را به چشمان گرد شده ی بهار گرد شده ی دوخت: خواهش می کنم. احتیاج دارم.
دست دخترک به حالت نوازش وار روی موهایش نشست …
آنقدر صدایش مظلومانه بود که جگر او را هم کباب کرد. _گیجی؟!
سهیل با همان چشمان بسته لبخندی روی لب آورد: نمی دونم.. تو چی فکرمی کنی؟!
من فکر میکنم گیجی واسه همینم گوش به حرفات سپردم!
اینبار لبخند سهیل عمیق تر شد. این دختر حتی در مواقع حیاتی هم دست از تخس بازی هایش بر نمی داشت.
سهیل هومی کشید و بالذت دل سپرد به نوازش های او… در دل نالید: پسر سادات خانم و چه به نوشیدنی!
چندی بعد دست بهار روی شانه هایش نشست. پاشو کمکت کنم بریم روی تخت بخواب …