دانلود رمان فریحا از حدیث افشارمهر کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، درام
تعداد صفحات: ۱۲۷۸
خلاصه رمان:
یه دختر با یه سرگذشت غمگین، دختری که مادرش فرار کرده و پدرش یه الکلی بیخانمانه. از همهٔ جهان طرد شده و هیچکس دوستش نداره… اون دختر منم! فریحا نور. دنیای غمگین خودم رو پر از نقش و سکانس کردم من عاشق بازیگری بودم …
قسمتی از رمان فریحا :
اورهان خان هیچ وقت متوجه حضور رنا جمال در ساختمان بولینگ نشد!
ساختمانی که همهی بزرگان و افراد ثروتمندی که قابل احترام هستند حق ورود به آن جا را داشتند.
احترام ثروتمندان بی منطق ترین احترامی است که تا به حال دیده ام،
زیرا که انسان های عادی با کردار و رفتارشان احترام را به دست می آورند اما پولدارها با میزان رقم ثروتشان این احترام را میخرند.
در جلوی درب ورودی ساختمان دو جوان فقیر در حال مجادله و بحث با نگهبان ساختمان بودند که اجازهی ورود آنها را نمیداد.
مشخص بود چرا، لباسهایشان زار میزد تهی دست هستند.
بالاترین درجهی دلسوزی من نصیب این افراد میشد، کسانی که با من هم سطح هستند و بیشتر از هر چیزی در این مسئله درکشان میکردم.
و هیچ کس جز یک فقیر فقیر دیگر را درک نمیکند!
آینه دستی را پایین آوردم و دستی به بیگودی های درشت زدم.
صورتم را قاب گرفته بودند؛ با آرایش سیاه چشم و رژ براق قرمز صورتم جلای دیگری به دست آورده بود.
همه چیز را میتوان با پول خرید. زیبایی، خوشحالی، عشق و حتی سلامتی.
اگر یک انسان همواره در پوشش و خوراک مناسب باشد هیچ وقت مریض و بی حال نمیشود.
اگر من ثروتمند بودم حتی مرگ را هم میخریدم نمیگذاشتم مامان فضیلت بمیرد یا حداقل نمیگذاشتم با دلی پر از حسرت از این دنیا برود.
مهند بی هوا وارد اتاق شد و …