دانلود رمان آواز قو از سیمای کاملا رایگان
ژانر رمان: عاشقانه، انتقامی
تعداد صفحات: ۹۴۴
خلاصه رمان:
من سیاوش مجدم مردی که ثروتش زبانزد هر کسیه برادرم توی خونه ای که قرار بود با عشقش اونجا زندگی کنه خودشو دار زد بخاطر خیانت اون دختر نتونست دووم بیاره و قسمتش خاک شد… اما من برای انتقام اون دخترو پیدا کردم و به همونجایی بردم که تنها کسم خودشو دار زده بود بهش دست درازی کردم و شکنجش دادم اما بعد فهمیدم…
قسمتی از رمان آواز قو:
همین از همتون بدم میاد وقتی که باید به فکر….
دریا بس کن یاشار از ستاره خواستگاری کرده
چرا بس کنم یه نگاه به این دختره بنداز چیش از من سرتره
دخرت چکار باید میکردم که نکردم یاشار تورو مثل خواهرش میدونه
مگه این تقصیر منه…دریا با نفرت بهم نگاهی انداخت و با حلقه زدن اشک داخل چشامش به داخل رفت
حاج خانم سرشو پایین انداخته بود و چیزی نمی گفت
خواستم بلند بشم که حاج خانم دستمو گرفت و گفت
ستاره قراره به یاشار تا آخر هفته جواب بدم خوب فکراتو کن یاشار سپر خیلی خوبیه
حاج خانم فکر کردن نداره من حتی پول تهیه جهازم ندارم که بخوام فکر کنم بهش
حاجی گفته جهاز تو با اونه و نگران این چیزا نباش فکراتو بکن و بهم خبری بده…
به داخل رفتم تا به غذا سر بزنم…با تاریکی هوا حاج اکبر به خونه اومد و براش چایی بردم
این مرد برام خیلی عزیز بود وقتی از همه جا بریده بودم بهم پناه دادو منو به خونش آورد وگرنه معلوم نبود چه بلایی رسم میومد
به بهانه پرستار شون نگهم داشت ولی همیشه طوری باهام رفتار